چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟

آقای دنیس می گفت: “همچون پرورش دهندگان لاکپشت در سنگاپور، ما نیز قصد داریم تریدر پرورش دهیم.”
چگونه یک برنامه معاملاتی مناسب داشته باشیم ؟
به نظر می رسد داشتن یک برنامه معاملاتی بی فایده باشد ، اما بسیاری از معامله گران ، موفق به ایجاد یک برنامه معاملاتی مناسب نمی شوند. مانند شروع هر کسب و کاری معامله گری نیز نیازمند یک برنامه معاملاتی صحیح است.
چرا به یک برنامه معاملاتی نیاز دارید؟
صرف نظر ازمیزان تجربه ، شما باید یک برنامه معاملاتی عملی داشته باشید. درادامه به چند دلیل مهم میپردازیم که چرا شما به آن نیاز دارید:
معامله گری آسان نیست. داشتن برنامه پیچیدگی آن را کمتر می کند.
داشتن یک برنامه ی معاملاتی مناسب احساسات شما را که اغلب زمان ترید کردن ایجاد میشود محدود میکند.
فرضیه های مختلف را در مورد نحوه عملکرد در شرایط مختلف بازار ارائه می دهد.
یک برنامه ی معاملاتی مناسب شما را منظم نگه میدارد و باعث میشود تمرکز خود را حفظ کنید.
داشتن یک برنامه ی معاملاتی مناسب نشان میدهد شما جدی هستید و با ترید کردن مانند یک شغل و حرفه برخورد می کنید.
مراحل کلیدی برای ایجاد یک برنامه معاملاتی مناسب
چگونه می توان یک برنامه معاملاتی مناسب ایجاد کرد؟ برای ایجاد یک برنامه معاملاتی مناسب ، تلاش زیادی لازم است. ابتدا باید بدانید که داشتن یک برنامه معاملاتی مناسب موفقیت شما را به عنوان یک معامله گر افزایش می دهد. بنابراین ، ارزش تلاش را دارد
هر برنامه معاملاتی خاص و متفاوت است، اما برخی از اجزای مهم در هر برنامه یکسان است . بیایید عناصر کلیدی لازم برای ایجاد یک برنامه معاملاتی مناسب را مرور کنیم
1. استراتژی معاملاتی خود را مشخص کنید
شما چه نوع معامله گری هستید؟ انواع اصلی معاملات شما چیست ودر چه بازارهایی معامله خواهید کرد؟ معامله گری که تمرکز خود را محدود کند ، احتمال موفقیتش بیشتر است. اگر بیش از حد تلاش کنید ، گیج و سردرگم خواهید شد.
استفاده از بیش از یک استراتژی معاملاتی رایج است. با این حال ، مبتدیان باید روی یک استراتژی تمرکز کنند. زمانی که تجربه بیشتری کسب کردید ، می توانید از چندین روش استفاده کنید.
2.دانش معاملاتی خود را محک بزنید
بخشی از برنامه ریزی شما ارزیابی سطح تجربه و دانش تجاری شما است. قبل از شروع ،لازم است یک دوره معاملاتی را بگذرانید یا برخی کتابها را بخوانید تا اصول اولیه را بدانید.
شما می خواهید از توانایی خود در پیروی از یک برنامه معاملاتی مطمئن شوید . این از درک بالای شما از نحوه عملکرد بازار و معاملات ناشی می شود.
3.اهداف خود را مشخص کنید
من مطمئن هستم که هدف شما کسب درآمد است. این برای هر معامله گر صادق است. با این حال ، شما باید جزئیات بیشتری از آن داشته باشید. هدف کلی معاملات خود را مشخص کنید.
آیا برای کسب درآمد جانبی که به شما یا خانواده شما کمک می کند ،به صورت پاره وقت معامله می کنید؟ شاید شما برای فرار از زندگی کارمندی به صورت تمام وقت معامله میکنید ؟
مشخص کنید که می خواهید ماهانه چقدر درآمد داشته باشید و چگونه از درآمدتان استفاده کنید . در مرحله بعد ، باید برای هر معامله ای که انجام می دهید هدفی را مشخص کنید. نسبت ریسک به پاداش را محاسبه کنید و مطمئن شوید معامله منطقی است. تعیین کنید که در کجا و چگونه سود خواهید برد وحد ضررشما در کجا خواهد بود
4.میزان ریسک پذیری خود را مشخص کنید
شما به برنامه ای نیاز دارید که حول محور مدیریت ریسک مناسب باشد. این شامل تعیین محدودیتی برای میزان پرتفوی شما در هر معامله می شود. یک قاعده کلی این است که هرگز نباید بیش از 5 درصد از سبد ارزهای خود را در یک معامله به خطر بیندازید.میزان ریسک پذیری در معامله گران نسبت به یکدیگر متفاوت است. مبتدیان باید فقط 1 تا 2 درصد از سبد ارزهای خود را در یک معامله درگیر کنند.
مهم ترین وظیفه ی شما در معامله گری حفظ سرمایه است شما باید جوری برنامه ریزی کنید که سرمایه ی لازم برای معامله در روزهای دیگر را هم داشته باشید . اگر نمی توانید معاملات خود را کنترل کنید ، نمی توانید تجربه لازم برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق را کسب کنید.
5.تعدادی قانون وضع کنید
یک برنامه معاملاتی نیاز به قوانین مشخصی دارد. لیست برخی از قوانین که می توانید در برنامه معاملاتی خود لحاظ کنید:
ریسک پذیری (چقدر در هر معامله ریسک می کنید).
حداقل نسبت ریسک/پاداش قابل قبول برای یک معامله.
قوانینی همچون:
ورود ، پارامترهایی که برای ورود به معامله باید رعایت شود.
خروج ، چگونه از یک معامله برنده یا بازنده خارج شوید؟
شرایط بازار ، چه زمانی کنار می نشینید وترید نمی کنید؟
کنترل عاطفی ، آیا برای معامله در وضعیت احساسی قابل قبولی هستید؟
حداکثر ضرر ، استراحت کردن بعد از دست دادن سرمایه در یک معامله
6.معامله ی خود را پیگیری کنید
یک معامله گر باید تمام معاملات خود را دنبال کند. پیشنهاد می کنیم از اکسل استفاده کنید. با ثبت تمام معاملات ، به راحتی می توانید عملکرد خود را زیر نظر داشته باشید
7.به طور منظم عملکرد خود را مرور کنید
پیگیری معاملات خود و ثبت روزانه ، ارزیابی عملکرد شما را آسان می کند. با گذشت زمان خواهید دید که چه کاری را درست و چه کاری را به اشتباه انجام می دهید.
اگر فقط سعی کنید همه اینها را در ذهن خود نگه دارید ، تقریباً غیرممکن است که نقاط قوت و ضعف خود را مشخص کنید.
هر معامله گر متفاوت است. ممکن است یکی از روشها برای برخی خوب عمل کند اما برای برخی دیگر نه. با مرور عملکرد خود ، می توانید استراتژی های برنده شدن خود را مشخص کنید.
جمع بندی
در حالی که تهیه یک برنامه معاملاتی ضروری است ،اما زیاده روی نکنید. برنامه شما باید مفصل اما ساده باشد. اگر مسائل را بیش از حد پیچیده کنید ، معاملات شما به احتمال زیاد آسیب می بیند.
ایجاد یک برنامه معاملاتی عملی سخت نیست ، اما برای انجام آن زمان و تلاش لازم است. همیشه به یاد داشته باشید که تریدکردن باید مانند یک شغل برای شما باشد
سیستم معاملاتی معامله گران لاک پشتی
چند نفر از شما اینگونه فکر می کنید؟ خوب ، احتمالاً چیزی از ریچارد دنیس نشنیده اید! او معلم گروهی از فارکس کاران تازه کار بود که با نام “معامله گران لاک پشتی” مشهور شدند. معامله گران لاک پشتی در مدت زمان کوتاهی 100 میلیون دلار درآمد کسب کردند. آنها سندی بودند بر این مدعا که با پیروی از مجموعه قوانینی ساده حتی یک مبتدی نیز می تواند سود قابل توجهی کسب کند.
صبر کنید ، “معامله گران لاک پشتی”؟
خیر، این نام عجیب و غریب هیچ ارتباطی با سرعت انجام معاملات ندارد. معمولا ایده های بکر در وسط مباحثات متولد می شوند و طرح آموزش معامله گران مبتدی نیز جز این نبود. در واقع در بحبوحه بحث میان ریچارد دنیس و ویلیام اکهاردت بود که ایده چنین طرحی شکل گرفت. این دو از معامله گران با تجربه بورس کالای آمریکا بودند. آنها در خصوص اهمیت مهارت و تجربه در معامله بحث های مفیدی مطرح کردند. دنیس معتقد بود که او می تواند مردم را طوری آموزش دهد که تبدیل به معامله گران بزرگی شوند، با این حال دوست او یعنی اکهارت معتقد به قدرت ژنتیک و غریزه فرد بود. برای حل این اختلاف ، تبلیغات عظیمی در نشریه های وال استریت ژورنال چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ و نیویورک تایمز رخ داد. این دو 23 نفر را برای آزمایش و بررسی انتخاب و از آنها دعوت کردند تا با مبالغ پایین در بورس شیکاگو به معامله بپردازند.
آقای دنیس می گفت: “همچون پرورش دهندگان لاکپشت در سنگاپور، ما نیز قصد داریم تریدر پرورش دهیم.”
و اینگونه شد که ، این معامله گران “لاک پشت ها” نامیده شدند. شما احتمالاً عبارت “لاک پشت” را از کتاب “راهبردهای معاملاتی کوتاه مدت” اثر لورنس کانورز و لیندا راشکه به یاد دارید. در واقع ، نویسندگان این کتاب بر اساس مطالعات و بررسی نتایج شیکاگو سیستمی به نام “سوپ لاک پشت” تدوین کردند.
آشنایی با ریچارد دنیس و ویلیام اکهارت
ریچارد دنیس ، معروف به “شاهزاده ی پیت” یکی از معامله گران مطرح بورس کالاست. گزارش ها حاکیست، او با سرمایه اولیه 1600 دلار طی 10 سال حدود 200 میلیون دلار سود کرده است. وی در سال 1974 با معامله روی دانه سویا حدود 500000 دلار درآمد کسب کرد. وی در پایان همان سال این مبلغ را دو برابر کرد و اینگونه تبدیل به یکی از ملیونر های بورس در زمان خود شد. ویلیام اکهارت نیز دوست وی و بنیانگذار شرکت “مدیریت سرمایه گذاری اکهارت” است که حساب های استانی و برون مرزی با مجموع دارایی بیش از یک میلیارد دلار را مدیریت می کند. اون که یک ریاضیدان نیز هست می گوید: پیروی از مبانی تحلیلی و آماری قوی برای دستیابی به نتایج عالی در ترید، امری ضروری است.
حال بیایید به استراتژی ساده ای که میلیونرهای ما به “معامله گران لاک پشتی” آموزش دادند بپردازیم:
قوانین “استراتژی لاک پشتی“:
1- چه چیزهایی را با این استراتژی می توان معامله کرد؟
“ترجیح لاک پشت ها” بر معامله بر روی بازارهای با نقد شوندگی بالا است. بنابراین ، شما می توانید جفت ارز های اصلی ، کالاها (نفت ، طلا ، نقره) یا حتی شاخص های آتی سهام از جمله S&P500 ، DAX30 را برای معامله انتخاب کنید.
2- در چه بازه زمانی باید معامله کرد؟
برای شناسایی زمان مناسب ورود ، معامله گران باید در بازه های زمانی روزانه ترید کنند.
3- چگونه باید یک معامله باز کرد؟
جادوی “استراتژی لاک پشتی” بر یک فرمول ساده استوار است:
روندها + شکستها = سود.
به طور کلی ، “لاک پشت ها” دنباله روی روند ها بوده و ایجاد شکست ها را فقط نظاره می کردند. بعد چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ از ایجاد شکست به سمت بالا یا پایین، لاک پشت ها معامله خرید یا فروش را باز می کردند و تا زمانی که روند پر قدرت باقی می ماند، معامله خود را همچنان باز نگه می داشتند. قابل پیش بینی است که آنها معامله خرید خود را در شکست صعودی باز می کردند و در صورت ایجاد شکست به سمت پایین اقدام به فروش می کردند. دو سیستم برای ورود به بازار وجود داشت.
1- سیستم کوتاه مدت بر اساس شکست 20 روزه.
“لاک پشت ها” وقتی وارد بازار می شدند که قیمت حد پایین یا حد بالای 20 روزه را شکسته باشد. نحوه تایید شدن این شکست اینگونه بود که قیمت باید 1 پیپ بیشتر از حد بالا و حد پایین 20 روزه قیمت زده می شد. ورود در شکست 20 روزه تنها درصورتی انجام می شد که شکست قبلی با موفقیت انجام نشده باشد. این اعتقاد ” قانون تضاد” خوانده می شود و به این معناست که مردم در چنین مواقعی انتظار دارند که همان اتفاق مجدد رخ دهد. حد ضرر برای معاملات خرید کف دوره 10 روزه و برای معاملات فروش سقف دوره 10 روز است.
2- سیستم بلند مدت بر اساس شکست 55 روزه
از این الگو زمانی استفاده می شد که یک معامله گر دنباله روی روند های بزرگتر بازار بود. اگر معامله گران استفاده از این الگو را انتخاب می کردند ، باید به قانون 55 روزه پایبند باشند و همیشه در صورت ایجاد شکست وارد معامله شوند.
وقتی “لاک پشت ها” معامله می کردند چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ ، آنها با یک واحد ریسک، معامله خود را باز می کردند. پس از آن ، بسته به جهتی که روند حرکت کرده ، معاملات در واحدهای مساوی اضافه می شدند. واحدهای ریسک از نکات کلیدی سیستم “لاک پشت ها” بودند. حال به نحوه عملکرد واحدهای ریسک نگاه کنیم:
به میزان اندازه معاملات توجه کنید
تریدرها اندازه معامله خود را بر اساس نوسانات جفت ارز چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ یا کالای مورد معامله تنظیم می کردند. قاعده کلی به شرح زیر بود: معامله گر باید اندازه صحیح معامله خود برای یک جفت ارز یا دارایی خاص را بر حسب دلار انتخاب می کرد. هر موقعیت معاملاتی “لاک پشتی” می توانست اصطلاحا بصورت واحد های ریسک، زیاد یا کم شود. آقای دنیس فرمولی در اختیار تریدرهای لاک پشتی قرار داد. این فرمول کمک کرد تا آنها بتوانند تعداد واحد های ریسک را شناسایی کنند. این واحدها مبتنی بر محاسبه “N” بودند و N نشان دهنده نوسانات یک بازار بود. N عبارت بود از دامنه حقیقی میانگین قیمت در یک دوره 20 روزه که با ندیکات ATR به دست می آید.
بیایید ببینیم که این مقدار در مثال GBP / USD چگونه محاسبه می شود.
در روز 5 سپتامبر 2019 ، ارزش ATR برای GBP / USDبرابر با 0.0104 بوده است. این عدد N ماست و بدان معناست که میانگین حرکت روزانه GBP / USDمعادل 104 پیپ است. بیایید داده های موجود را به دلار آمریکا تبدیل کنیم. با اندازه قرارداد 1000 دلار ، خواهیم داشت:
نوسانات دلار = 0.0104 * 1000 = 10.4 $
توجه داشته باشید در صورتیکه مظنه USD نباشد ، باید آن را به دلار تبدیل کرد.
“لاک پشت ها” همیشه موقعیت های خود را با استفاده از “قطعات ریسک” برابر، که به عنوان “واحد” شناخته می شوند، تنظیم می کردند. یک واحد نمایانگر 1 درصد ریسک بود. به عنوان مثال ، در حساب 10 هزار دلاری ، یک واحد دارای ارزش پولی 100 دلار بود.
حال چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ بیایید محاسبه کنیم که “سیستم لاک پشتی” برای معاملات GBP / USD به چند قرارداد نیاز داشت:
اندازه واحد = 100 $ / 10.4 $ = 9 قرارداد.
بنابراین ، برای معامله GBP / USD در سیستم لاک پشتی، معاملات بصورت مضرب های 9 قراردادی در این نوع از اندازه حساب صورت می گیرد.
بزرگ کردن یک معامله
اگر شرایط اجازه می داد، لاک چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ پشت ها می توانستد معامله خود را تا حداکثر ریسک مجاز افزایش دهند. این کار نیز بر اساس نوسانات و محاسبات “N” انجام می گرفت. “لاک پشت ها” مهامله های خود را در اندازه های N یا نصف N زیاد می کردند.
حد ضرر
“لاک پشت ها” قوانین بسیار دقیقی در خصوص حد ضرر برای خود داشتند. آنها حد ضرر را بر اساس معیار “N” نیز محاسبه می کردند. از قانون 2٪ نیز برای محدود کردن ریسک معاملاتی استفاده می شد. از همین رو ، اگر معامله با سرعت و ضریب بیش از N × 2 در خلاف جهت و میل تریدر حرکت می کرد ، همیشه بسته می شد. حد ضرر ها تریل نیز می شدند.
سفارشات محدود(limit orders) بهتر از سفارشات بازار هستند!
به دانشجویان ریچارد دنیس یاد داده شد كه به جای سفارشات بازار از سفارشات محدود استفاده كنند. چراکه انتظار بر این بود که سفارشات می توانند قیمتی بهتر از قیمت فعلی بازار را پر کنند.
خروج ها
قرار دادن حد سود مناسب برای “لاک پشت ها” کار دشواری بود ، زیرا آنها می ترسیدند نوسانات خوب بازار را از دست بدهند. طبق قوانین آنها ، اگر یک معامله گر موقعیت خرید و بلند مدت داشته باشد و قیمت شروع به کاهش کند ، باید در قیمت حد پایین 10 روزه خارج شود. از طرف دیگر ، اگر معامله گر، موقعیت کوتاه مدت و یا فروش داشته باشد و قیمت شروع به افزایش کند ، باید در حد بالای 20 روزه خارج شود.
مثالی از یک معامله
بیایید سیستم کوتاه مدت را در نظر بگیریم. نمودار GBP / USD را به عنوان مثال بررسی خواهیم کرد. همانطور که در نمودار زیر می بینیم ، قیمت در یک روند نزولی در حال حرکت بوده است. قیمت در روز چهارم سپتامبر روند نزولی را شکسته و در روز بعد به حد بالای 20 روزه رسیده است. حد بالای 20 روزه معادل سطح 1.2308 می باشد. بنابراین ، ما یک موقعیت خرید در 1.2309 (1 پیپ بالاتر از آستانه بالا) باز کردیم. پس از آن ، اشاره کرده ایم که در کجا باید موقعیت اولیه خود را افزایش دهیم. اگر N برابر است با 0.0104 ، پس مقادیر زیر را داریم:
یک واحد اضافه در : 1.2309+1/2*0.0104 = 1.2361
یک واحد دیگر در : 1.2361+1/2*0.0104= 1.2413
یک واحد دیگر در : 1.2413+1/2*0.0104=1.2465
ما در قیمت های فوق الذکر واحدهایی اضافه کردیم (معامله های بیشتری را باز کردیم). در آغاز ، حد ضرر را طبق فرمول زیر برابر 1.2101 قرار دادیم. اما با باز کردن معامله های بیشتر آن را تریل کرده و آخرین را در 1.2257 قرار دادیم.
پس از چند روز افزایش ، قیمت شروع به کاهش کرد. بمحض اینکه قیمت به زیر کف دوره 10 روزه یعنی 1.2412 آمد ، موقعیت خود را بستیم.
چه چیز دیگری می تواند کمک کند؟
شاید وقتی قیمت به یک نقطه خاص برسد سخت باشد که برای دوره 20 روزه صبر کنید. در نتیجه ، ممکن است خیلی زود وارد معامله شوید و به سرعت هم از آن خارج شوید. خوشبختانه ، در سایت رسمی متاتریدر ، لینک به اندیکارتور “معاملات لاک پشتی” وجود داشته که می توانید از آن استفاده کنید. این اندیکارتور بصورت خودکار روزها را برای شما محاسبه و به شما کمک می کند تا بتوانید زمان صحیح ورود به بازار را شناسایی کنید.
نتیجه
استراتژی “معاملات لاک پشتی” در زمان خود انقلابی بود و نشان داد که لازمه کسب درآمد از ترید کردن، داشتن تخصص و انواع و اقسام مهارت ها نیست. با این حال بهتر است همچنان صبور بود و تا جاییکه ممکن است تاییدهای بیشتری از این استراتژی جمع کرد. در حال حاضر بازارها نسبت به قرن بیستم متلاطم تر هستند. بنابراین باید توجه داشت که امروزه سرمایه گذاری مستلزم اخذ تصمیمات منطقی است.
تذکر مترجم: مسلما تمام سیستم های معاملاتی نمی توانند سود ده باشند اما آشنایی با استراتژی های مختلف در بازار فارکس و بورس به شما کمک می کند تا ایده های خوبی برای ایجاد یک استراتژی معاملاتی موفق در دست داشته باشید.
استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی
خیلی از افراد به دنبال روشی برای تقسیم پول و سرمایه خود به داراییها مختلف هستند. در این مقاله بنا داریم با ارائه یک استراتژی تجربی تحت عنوان “استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی” به یک طبقهبندی مناسب برسیم.
مبنای استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی
مهمترین فاکتور در استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی، سن افراد است. همانطور که در جدول زیر مشاهده میکنید، طبقهبندی سرمایهگذاری در داراییهای مختلف بر مبنای سن افراد است.
این استراتژی کاملا تجربی و بر اساس یک قانون سرانگشتی و تجربیات افراد مختلف تنظیم شده است.
در این استراتژی، 90 سالگی را سنی در نظر میگیریم که دیگر تحمل ریسک به حداقلترین حالت ممکن میرسد و کل دارایی افراد از بورس خارج میشود.
بنابراین، برای سنین دیگر، 90 را از سن فعلی کم میکنیم و عدد حاصل باید درصد دارایی باشد که در بورس سرمایهگذاری میشود.
برای مثال، اگر سی سال داریم، 30 را از 90 کم میکنیم، حاصل 60 میشود و این یعنی 60 درصد دارایی فعلی ما را باید سرمایهگذاری در بورس تشکیل بدهد.
منظور از دارایی چیست؟
دارایی علاوه بر پول نقد، مجموع چیزهایی است که در مالکیت ماست، که این موارد میتواند مسکن، خودرو، مهریه و هر آنچه که در این تعریف قرار میگیرد. پس برای مثال قبل، در سن 30 سالگی، 60 درصد دارایی شما باید در بازار سرمایه باشد.
بنابراین، طبق استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی اگر 45 سال داریم، باید 45 را از 90 کسر کنیم و حاصل که عدد 45 میشود، درصد دارایی تخصیصی در بورس میشود. واضح است که اگر 60 داریم، طبق فرمول، 30 درصد دارایی در بورس فعال است و اگر به سنین بالای 90 برسیم، نباید پولی در بورس باشد.
بورس کجاست؟
بورس را میتوان یک بازار سرمایهگذاری مولد تعریف کرد به این معنی که ما با تزریق پول خود به شرکتها، در فعالیت آن شرکت سهیم خواهیم بود و اگر سود و زیانی ایجاد شود ما نیز در آن شریک هستیم.
البته، در استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی، فرض ما سرمایه گذاری است، یعنی تنها بخشی از پول صرف معامله و خرید و فروش میشود و بخش عمده آن از طریق افزایش سرمایه شرکتها وارد شرکت و تصمیمات توسعهای آنها میشود.
این یعنی پول واقعا به دست تولیدکننده میرسد و ما نیز به عنوان سرمایهگذار در تولید او شریک میشویم. درست است که قیمت سهم نیز ممکن است افزایش پیدا کند ولی این افزایش قیمت به خاطر چیست؟ قطعا میتواند به این دلیل باشد که با پول تزریق شده، کاری انجام شده و در نتیجهی سود حاصل شده، قیمت آن سهم بالا رفته است.
به همین خاطر است که انگیزه شرکت به خاطر جذب سرمایه و فروش بیشتر سهام خود با قیمت خوب، بسیار بیشتر میشود.
بورس یا ملک و سکه؟
میتوان گفت بورس یک سرمایهگذاری مولد نسبتا پایدار است. فارغ از اینکه بورس نوساناتی هم دارد و در کوتاهمدت ممکن است زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد، اما در بلندمدت میتوان آن را نسبتا پایدار در نظر گرفت. در مقابل، سرمایهگذاری در ملک و سکه، اصلا مولد نیست و شاید بتوان آن را کاملا دلالی دانست و اگر بیش از یک اندازه به آن وارد شویم، ممکن است به افرادی که از تورم ناشی از این سرمایهگذاری، متضرر میشوند، خیانت کنیم.
وقتی سکه، دلار، مسکن و اینگونه داراییهایی میخریم و اصطلاحا آن را به گوشهای میاندازیم، در واقع پول را منجمد کردهایم. این پول در تولید و کار جریان ندارد.
بدیهی است که باید بخشی از سبد سرمایهگذاری ما را چنین داراییهایی تشکیل دهد، چرا که قطعا ما به دنبال وارد کردن ریسک به زندگی و خانواده نیستیم.
ما به عنوان خانواده دوست داریم، خانهای داشته باشیم تا از دغدغه سختی اجاره خانه و اسبابکشی رهایی یابیم. برای پوشش نرخ تورم و داشتن نقدینگی لازم در مواقع ضروری و دوری از استرس و نگرانی، چند سکه طلا داشته باشیم.
اما نکته، رعایت نسبتی از این داراییهاست.
جایگاه خوشبختی در این استراتژی کجاست؟
طبق استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی، همیشه 30 درصد دارایی به تفریح، سفر، خیریه، کمک به دیگران و غیره اختصاص داده شده است. برای مثال وقتی در سی سالگی هستیم، طبق جدول، 60 درصد دارایی در بورس (مولد نسبتا پایدار)، 10 درصد را در ملک و سکه (غیرمولد پایدار) و با 30 درصد مابقی نیز به مصداقهای خوشبختی خود اختصاص میدهیم.
واضح است که همیشه جنس خوشبختی از پول نیست و گاهی اوقات مخصوصا در سنین بالاتر خوشبختی را میتوان در کمک به اطرافیان و جامعه پیدا کرد.
لازم به ذکر است که اعداد مذکور برای افرادی است که زندگی آنها از حد نرمالی که خود و جامعه انتظار دارند، بالاتر است. این افراد حتما قبل از این نیز پسانداز و سرمایهگذاری کردهاند که به این حد نرمال رسیدهاند.
شاید بتوان حد نرمال در تهران، داشتن داراییهایی در حد 600 – 700 میلیون و در شهرستان 300-400 میلیون باشد. مبلغ درآمد 7 میلیون تومانی در تهران 3 میلیون تومانی در شهرستان را نیز شاید بتوان حد نرمال در نظر گرفت. اگر کمتر از این اعداد است، طبیعی است که باید تلاش خود را برای رسیدن به این اعداد بیشتر کنیم.
تقسیم داراییها در 45 سالگی
طبق استراتژی پول و خوشبختی، در 45 سالگی، باید 45 درصد دارایی ما در بورس، 25 درصد در ملک و سکه و 30 درصد نیز به خوشبختی اختصاص یابد.
بنابراین، در مقایسه با 30 سالگی، تخصیص دارایی به ملک و سکه بیشتر شد، این یعنی داراییهای پایدار در حال اضافه شدن است. در واقع، از بورس سود کردیم و با آن ملک و سکه خریدهایم، ولی اصل پول در حال کار کردن است، تولید میکند و ما همچنان در خلق ارزش آن شریک میشویم.
تقسیم داراییها در 60 سالگی
در 60 سالگی، 30 درصد کل دارایی در بازار سرمایه است که این 30 درصد، قطعا از 60 درصد قبل بیشتر است. چرا که دارایی ما رشد کرده است. 40 درصد ملک و سکه و 30 درصد نیز به خوشبختی اختصاص میدهیم.
اگر زندگی خود را به درستی مدیریت کرده باشیم، در این سن آماده کمک به دیگران هستیم و حتی میتوان پنج درصد دارایی را نیز به این کار اختصاص دارد.
طبیعی است که کمک به خانواده و اطرفیان در اولویت بیشتری در مقایسه با جامعه و مردم و خیریهها دارد. بنابراین اگر در هر فامیل، فرض کنیم دو نفر موفق باشند، بعد از مدتی، آن فامیل از حد نرمال بالاتر میرود چرا که آن دو نفر موفق، بخشی از دارایی خود را بین فامیل تقسیم کردهاند.
به اطرافیان پول بدهیم یا … !
نکته مهم، پول از هر چیزی برای کمک کردن به افراد بهتر است. این باور غلطی است که برای کمک به فردی به او پول ندهید و به جای آن مثلا گوشت و وسایل منزل خرید یا او را مشغول به کار کرد. البته منکر این کمکها نمیشویم.
مقالات زیادی وجود دارد که نشان میدهد، پول هوش اقتصادی افراد را بیشتر میکند. در واقع، وقتی کسی پول کافی داشته باشد، خودش بهتر از هر فرد دیگری میتواند، تصمیم بگیرد. بنابراین، اگر بنا دارید 10 میلیون تومان به کسی بدهید، به جای خرید گوشت و تنقلات، به او پول نقد بدهید.
شاید در ابتدا نتواند از آن پول استفاده کند، چون چالههای زندگی او زیاد است و سریع خرج میکند، اما به تدریج که پولش از خرج روزانه بیشتر شود، به آدمی تبدیل خواهد شد که خودش میتواند برای آینده و محافظت از زندگی خود تصمیمگیری کند.
علم بهتر است یا ثروت؟
سوالی که همیشه از ما پرسیده میشود، این است که علم بهتر است یا ثروت؟ و معمولا ما در رودربایستی پاسخ میدهیم که علم.
اما واقعیت این است که علم مدیریت ثروت بهتر است. علم باید ثروت ایجاد کند و این ثروت میتواند از هر جنسی باشد. از پول، دانش، دارایی گرفته تا خوشبختی و موارد معنوی.
بنابراین باید توانایی ایجاد پول و نحوه خرج کردن آن را آموخت. این علم مدیریت ثروت در ادبیات مالی به PFM یا یا Personal financial management شناخته میشود.
PFM از موارد مهمی است که همه باید در مورد آن اطلاعات کافی داشته باشند. ولی این را باور کنید که پول سطح کف هرم مازلو است و برای دستیابی به حداقل پیشرفتهای زندگی به آن نیاز خواهیم داشت.
سخن پایانی
استراتژی معاملاتی پول و خوشبختی را میتوان یک روش خوب و امن برای تخصیص داراییهای خود در سرمایهگذاری مولد و غیرمولد و همچنین رسیدن به مولفههای خوشبختی متناسب با سن دانست.
چگونه استراتژی موفق در بورس ایجاد کنیم؟
تحلیلگران حرفهای بازار بورس عموماً برای تغییرات و رفتارهای بازار برنامه و پلن مشخصی داشته و در صورت مشاهده هر رفتار غیر قابل پیش بینی آن را مدیریت میکنند.
استراتژیهای معاملاتی در اصل مجموعه قوانینی هستند که بر روش معامله گری هنگام خرید و فروش نظارت کرده و تحلیلگران از طریق آن به خرید و فروش چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ سهام میپردازند.
یک تحلیلگر بورس تنها از طریق یک استراتژی معاملاتی مناسب قادر به حفظ سرمایه خواهد بود و در صورت عدم آشنایی با اصول سرمایه گذاری در بورس کل سرمایه خود را از دست میدهد.
چگونه استراتژی معاملاتی در بازار بورس ایجاد کنیم؟
برای ایجاد یک ایده موفق در معاملات بازار بورس مراحل زیر را گام به گام انجام دهید.
یک چارچوب ذهنی ایده آل تدوین کنید
سرمایه گذاران موفق علاوه بر داشتن مهارتهایی در حوزه آموزش سرمایه گذاری در بورس، استفاده از تحلیل تکنیکال و…، ذهنیت بالایی در ایجاد چارچوب ذهنی ایده آل دارد.
برای موفقیت در بازار سرمایه معامله گر باید عواطف و احساسات خود را شناسایی کرده و با اصلاح آن، چارچوب ذهنی مختص خود را بسازد.
استفاده از تکنیکهای روان شناختی در نوع استراتژی معاملاتی تأثیر دارد.
سبک معاملاتی مناسب خود را انتخاب کنید
یکی دیگر از مراحل تدوین استراتژیهای معاملاتی، انتخاب بازه زمانی مناسب است که منجر به ایجاد سبکهای متفاوتی از معاملات بورس میشود. تحلیلگران باید ابتدا بر عواطف خود مسلط شده سپس سبک معاملاتی مخصوص خود را انتخاب کنند.
شاخصهای مناسب روند بازار بورس را شناسایی کنید
تشخیص معیارهای شروع یک روند در ابتدا بسیار سخت و پیچیده بوده و تحلیلگران تنها با به کارگیری تحلیلهای تکنیکال و بنیادی قادر به انجام آن هستند.
کسب مهارت در زمینه تشکیل و شروع یک روند یکی از مراحل موفقیت در بازار بورس و نیاز به دقت زیادی دارد.
نقاط ورود و خروج یک سهم را مشخص کنید
یکی از نکات مهم که سبب افزایش سودآوری معاملات میشود، تعیین نقطه ورود و خروج مناسب است که برای تعیین آن باید یک استراتژی معاملاتی مناسب داشته باشید.
هر چقدر ارزش سهام بالاتر باشد، استراتژی معاملاتی برای تعیین قیمت آن سهم بیشتر مهمتر است لذا در تعیین نقطه مناسب تحلیل تکنیکال به تنهایی کافی نبوده و در کنار آن روند حرکتی و رفتار خریداران و فروشندگان هم باید در نظر گرفته شود.
برای تعیین قیمت فروش سهم روشهای مختلفی وجود داشته که مهمترین آنها مقاومت استاتیک و دینامیک در بازار است که در این روشها شرایط عرضه سهام توسط فروشندگان بررسی شده و تصمیمات مناسب اتخاذ میشوند.
تعیین حد سود و ضرر
یکی دیگر از مراحل معامله گری در بازار بورس تعیین حد سود و ضرر است که این مرحله کاملاً به نقطه ورود و خروج سهم بستگی داشته و به محدودهای از قیمت گفته میشود.
حد سود محدودهای در قیمت است که سرمایه گذار بر اساس تحلیلهای خود این محدوده را برای خروج از سهم پیش بینی میکند.
اگر پیش بینیهای تحلیلگر درست از آب در نیامده و قیمت سهام بر خلاف تصور کاهش یابد، محدوده فوق را حد ضرر می گویند. معمولاً سرمایه گذار باید بلافاصله پس از رسیدن به حد سود یا ضرر تصمیم مناسب را گرفته و تمام مراحل را از قبل کاملاً مکتوب کند.
تحلیل بازخورد معاملاتی در بورس
برای موفقیت در بازار بورس، استراتژی معاملاتی انتخاب شده باید قبل ورود به بازار مورد آزمون قرار بگیرد. در میان پلتفرمهای تحلیلی بازار سرمایه، نرم افزارهای متعددی وجود داشته که یکی از آنها tester (آزمونگر) است.
به استراتژی معاملاتی خود اعتماد کنید
پس از طراحی و تست استراتژی معاملاتی، به آن اعتماد کامل داشته و این نکته را به خاطر داشته باشید که سیستم معاملاتی پیچیده در بازار بورس موفق نیست بلکه اعتماد و اعتقاد به استراتژی انتخابی ملاک موفقیت در سرمایه گذاری است.
مجموعه استادیاری ارائه دهنده انواع خدمات در حوزه آموزش مجازی است. این مجموعه آمادگی همکاری با نهادها و سازمانهای دولتی و خصوصی در زمینه انتشار و فروش محتوای آموزشی دارد. برای اطلاعات بیشتر با شماره ۴۴۱۷۹۶۰۵ تماس گرفته یا به بخش ارتباط با ما سایت مراجعه شود.
چرا نمیتوانیم از معاملات خود سود مستمر کسب کنیم؟
چگونه میتوانیم به طور مستمر در بازارهای مالی کسب سود کنیم؟
بر اساس آمار تأئید شده، بیش از ۹۰ درصد معاملهگران روزانه (Day Traders) قادر به کسب سود مداوم از معاملات خود نیستند. این آمار تکاندهنده به این معنی است که تعداد اندکی از معاملهگران از فعالیتهای معاملهگری روزانه (Day Trading) خود سود کسب میکنند و اکثر آنها متحمل ضرر میشوند. اما همچنان میلیونها نفر در سراسر جهان در معاملات روزانه فعالیت میکنند که بسیاری از آنها به طور منظم در بازار هستند.
اما چرا بسیاری از افرادی که تلاش میکنند از نوسانات بازار سود ببرند، ضرر میکنند و چگونه میتوان به جمع آن ۱۰ درصد از معاملهگرانی که به سود مستمر دست یافته و معاملهگری سودآور را به شغل خود تبدیل کردهاند، ملحق شد؟
چرا بیشتر معاملهگران ضرر میکنند؟
همانطورکه راس کامرون (Ross Cameron) میگوید، معاملهگری روزانه سختترین و در عین حال آسانترین کار در جهان است. منظور او این است که در صورت دسترسی به اینترنت و کامپیوتر، میتوانید از خانه یا اتاق هتل، معاملهگری روزانه را انجام دهید. اما موفق شدن و رسیدن به سود مستمر در این شغل، بسیار دشوار است.
معاملهگری یک کار آسان و فوقالعاده است. معاملهگری مانند کارگری زیر آفتاب تابستان یا در سرمای زمستان، سخت نیست. اما از آنجاییکه از هر ۱۰ معاملهگر، ۹ معاملهگر شکست میخورند، واضح است که انجام معاملهگری به عنوان یک شغل، چالشها و سختیهای خاص خود را دارد. حال پرسش مهم اینست؛ دلایل این شکستها چیست و چرا اکثر معاملهگران در راه رسیدن به سود مستمر، متحمل سختیها و مشکلات زیادی میشوند؟
- عامل اول: فقدان یک لبه (Edge) یا استراتژی معاملاتی است.
یکی از دلایلی که اکثر معاملهگران در رسیدن به سود مستمر ناتوان هستند، استفاده از روشهای معاملاتی است که لبه معاملاتی ندارند. اکثر معاملهگران حتی نمیدانند لبه معاملاتی چیست، چه برسد به اینکه بخواهند آن را توسعه دهند. لبه معاملاتی آن چیزی است که شما میتوانید در بازار ببینید اما دیگران قادر به دیدن آن نیستند. این موضوع به شما برتری خاصی نسبت به دیگر معاملهگران در بازار میدهد.
چه یک معاملهگر مبتدی باشید و چه یک معاملهگر حرفهای، داشتن لبه در معاملات ضروری است. چراکه میتواند تا حد زیادی شما چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ را در مسیر دستیابی به سود مستمر کمک کند. - عامل دوم: عدم بررسی و تحلیل نتایج معاملات و در نتیجه عدم امکان یادگیری از اشتباهات و شکستها در معاملات است.
معاملهگران، فعالیتهای معاملهگری خود را ثبت میکنند تا بتوانند در آینده برای تقویت مهارتهای خود و اصلاح استراتژی معاملاتی، به بررسی آنها بپردازند. اساتید شطرنج ژورنالهایی را از سوابق بازیهای خود تهیه میکنند تا روند فکری و استراتژیهای خود را ثبت کنند. دانشمندان نیز از ژورنالهایی برای ردیابی آخرین یافتهها و نتایج آزمایشهای خود استفاده میکنند. این موضوع برای معاملهگران نیز صدق میکند. متأسفانه تعداد اندکی از معاملهگران ژورنال معاملاتی (Trading Journal) در اختیار دارند که به آنها امکان بررسی معاملاتشان و کسب سود مستمر را بدهد. - عامل سوم: معامله با احساسات به جای داشتن یک استراتژی مدون و معامله بر اساس آن است.
بسیاری از معاملهگران نمیتوانند که احساسات خود را کنترل کنند و در نتیجه سودی را که به سختی به دست آوردهاند، به راحتی و با یک معامله اشتباه، از دست میدهند. به عنوان مثال، پس از زیانهای متعدد در یک جلسه معاملاتی، یک معاملهگر از اینکه روز معاملاتی خود را با ضرر به اتمام برساند میترسد. این نگرانی باعث میشود معاملهگر از اهرم بیش از حد استفاده کند و در نهایت منجر به نابود کردن حساب معاملاتی میشود.
از دیگر مشکلات روانشناختی که معمولاً معاملهگران با آن درگیر هستند، احساس فومو (FOMO) یا ترس از دست دادن (Fear Of Missing Out) است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که ارزش یک دارایی به صورت مداوم در حال افزایش است. معاملهگر افزایش قیمت را مشاهده میکند و از اینکه نتوانسته در زمان مناسب وارد معامله شود، پشیمان است و احساس میکند سود بزرگی را از دست داده است. برای مدتی منتظر اصلاح قیمتی میماند تا وارد معامله شود ولی قیمت همچنان در حال افزایش است. سرانجام معاملهگر صبر خود را از دست میدهد و در میانه روند وارد معامله میشود. این چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ نقطه معمولاً جایی است که اصلاح روند آغاز میشود و در نهایت منجر به ضرر و زیان خواهد شد.
- عامل چهارم: نداشتن نظم و انضباط در انجام معاملات است.
نظم و انضباط مهمترین ویژگی یک معاملهگر موفق است. نداشتن نظم و انضباط در اکثر مواقع منجر به اشتباهات معاملاتی میشود. مانند معامله در زمان نامناسب، معامله بیش از حد (over-trading)، معامله با حجم بالا، معامله انتقامی (revenge-trading)، نقض قوانین معاملاتی و نقض قوانین مدیریت ریسک، که رایجترین اشتباهات معاملهگران است. همه این موارد منجر میشود که معاملهگران بیشتر از آنچه که در ابتدا پیشبینی کرده بودند، پول خود را از دست بدهند.
برای افزایش موفقیت در معاملات باید چکار کنیم؟
برای جلوگیری از این اشتباهات و افزایش موفقیت، معاملهگران باید نکات مهمی را به خاطر چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق ایجاد کنیم؟ داشته باشند. انجام معاملات روزانه به وضوح کار دشواری است، اما با برداشتن گامهای درستی که در پایین به آن اشاره میکنیم، میتوانید خود را در موقعیت بسیار بهتری نسبت به اکثر معاملهگران مشتاق قرار دهید.
- لبه معاملاتی خود را تعریف و مدون کنید.
یک استراتژی که برای شما منطقی است را پیدا کنید، بر آن متمرکز شده و به آن تسلط پیدا کنید. به عنوان مثال، معاملهگری را تصور کنید که بر روی شرکتهایی با ارزش سرمایه (Market Cap) پایین تمرکز کرده است. این شرکتها معمولا ارزش سرمایه بین ۳۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد دلار دارند. این معاملهگر بر استراتژی خود کاملاً مسلط شده و میداند چگونه میتواند خطوط حمایت و مقاومت را در نمودارها پیدا کند. معاملات وی بیشتر بر اساس سهامهای کوچکی که در طول روز بین ۲۰ تا ۳۰ درصد نوسان میکنند، انجام میشود. این سهامها به طور معمول بین ۲ تا ۱۰ دلار قیمت دارند. معاملهگر ترجیح میدهد به جای اینکه سهام شرکتهایی مثل اپل (Apple: AAPL) که ارزش بازار بزرگی دارند را معامله کند، به معامله سهام شرکتهای کوچک بپردازد. در نتیجه این معاملهگر بر استراتژی خود مسلط شده و به خوبی میداند از معاملات خود چه میخواهد تا بتواند به سود مستمر دست پیدا کند.
- روند معامله گری خود را بدون تعصب و با واقعنگری ارزیابی کنید
همانطورکه گفته شد، بسیاری از معاملهگران معاملات خود را پس از بسته شدن، هرگز دوباره نگاه نمیکنند. آنها تنها به سمت معامله بعدی میروند و کارهایی را که قبلا کردهاند، فراموش کرده و به فکر یادگیری و کسب سود مستمر نیستند و فقط آرزوی کسب سود مستمر را دارند. اطمینان حاصل کنید که روند معاملات خود را به صورت منظم بررسی میکنید. تعصبات را کنار گذاشته و ذهن خود را در حین انجام این کار باز نگه دارید. این کار به شما تمام آنچه را که باید بدانید، نشان میدهد. همچنین اگر بیش از حد به روش خود پایبندید، باید احساس نگرانی کنید. چرا که سعی میکنید ایدههای خود را به بازار تحمیل کنید، در حالیکه شما باید طبق حرکات بازار معاملات خود را انجام دهید. - پس از مشاهده نتایج ضعیف در معاملات، استراتژی معاملاتی خود را بازنگری کنید
بیشتر معاملهگران نمیدانند که چرا باید در استراتژی خود تجدیدنظر کنند. اما نیاز است در طول یک دوره آزمون و خطا، استراتژی معاملاتی خود را بسنجند تا به مرور زمان آن را کامل کنند. گرچه این کار به زمان زیادی نیاز دارد اما مؤثر است و احتمال موفقیت را افزایش خواهد داد. یکی از آسانترین راهها برای انجام این کار، نوشتن اشتباهاتی است که به طور مرتب مرتکب میشوید. شما با نوشتن آن و قرار دادن یادداشتی در نزدیکی خود به طور مداوم ، آن را مشاهده کرده و از تکرار آن اشتباهات اجتناب میکنید. - همیشه سعی کنید خود را با شرایط بازار تطبیق دهید
داشتن تنها یک استراتژی معاملاتی برای کسب سود مستمر کافی نیست. برای سازگار شدن با شرایط متغیر بازار، شما باید دائماً رفتار معاملاتی خود را از یک معامله به معامله دیگر تغییر دهید. اگر شما با شرایط بازار که دائماً در حال تغییر است سازگار نشوید، هرگز نمیتوانید در معاملات خود سود مناسبی کسب کنید. پویایی یا نوسانات (Volatility) به طور مداوم تغییر میکنند و در این زمان، شما نیز باید استراتژی معاملاتی خود را متناسب با شرایط بازار تنظیم کنید. با تنظیم مجدد سیستم معاملاتی خود و تحلیل نوسانات بر اساس آن، میتوانید سطح کاملاً جدیدی از استراتژی معاملاتی ایجاد کنید.
معاملهگران باید بدانند چه چیزی را، به چه دلیل و در چه زمانی تغییر دهند. هیچ استراتژی ۱۰۰% موفق نیست؛ شما به عنوان یک معاملهگر وظیفه دارید، استراتژی معاملاتی خود را با توجه به شرایط بازار، مجدداً تنظیم کنید و از این طریق به بهترین عملکرد خود برسید تا بتوانید به سود مستمر دست پیدا کنید.
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.