چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟

راز طلایی ترکیب اندیکاتورها | بی خطاترین ترکیب اندیکاتور ها چیست؟
چگونه اندیکاتورهای تکنیکال را ترکیب کنیم؟ دانستن اینکه چه موقع از چه اندیکاتوری استفاده کنیم و اینکه بهترین ترکیب اندیکاتورهای تکنیکال چیست میتواند در معاملات روزانه شما کمک زیادی بکند. ما در مقالات قبلی به آموزش انواع اندیکاتور های اصلی و استراتژی های استفاده از آنها پرداخته ایم. یادگیری هر یک از این اندیکاتورها و کار با آنها به صورت ترکیبی می تواند شما را به یک استراتژی مناسب معامله که قابلیت یافتن فرصت های محتمل تر دارد هدایت کند. در این مقاله قصد داریم بفهمیم چگونه میتوانیم با ترکیب اندیکاتور های مختلف بهترین نتیجه را بگیریم؟ با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید :
کلیپ آموزشی راز طلایی ترکیب اندیکاتورها
برای مشاهده این کلیپ در آپارات اینجا کلیک کنید.
چرا باید در انتخاب اندیکاتور دقت کنیم؟
اندیکاتورهای تکنیکال میتواند در تشخیص روند قیمتی فعلی و پیشبینی تغییرات قیمت در آینده چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟ کمک کند و با ارتقای مؤثر استراتژیهای تحلیلی تکنیکال، شما میتوانید سود خود در هر روز معاملاتی را افزایش دهید.
اگر از اندیکاتور اشتباه استفاده کنید این میتواند به تفسیرهای نادرست قیمتی و تصمیمهای نادرست معاملاتی منجر شود.
انواع اندیکاتورها
همانطور که در مقاله معرفی اندیکاتورها و انواع دسته بندی اندیکاتور ها گفتیم، اندیکاتورها به چهار دسته اصلی تقسیم میشوند:
اندیکاتورهای روندی
اندیکاتورهای روندی برای اندازهگیری قدرت و مسیر یک روند طراحی شدهاند.
اگر بازار در یک روند صعودی قوی قرار داشته باشد، یک اندیکاتور روندی به شما سیگنال خرید میدهد و زمانی که بازار در یک روند نزولی قوی قرار دارد اندیکاتور روندی سیگنال فروش به شما ارائه میکند. ازآنجاکه اندیکاتورها بر اساس دادههای قیمتی گذشته عمل میکنند، اکثر اندیکاتورهای روندی تأخیری هستند و سیگنالهای معاملاتی را بعد از تشکیل روند فراهم میکنند.
تریدر احتمالاً حرکت اولیه یک روند جدید را تا زمانی که اندیکاتور روندی سیگنال معاملاتی را ارائه کند از دست میدهد.
اندیکاتورهای محبوب روندی میانگینهای متحرک، پارابولیک سار (SAR)، شاخص میانگین حرکت مسیر یا ADX و مکدی هستند.
اندیکاتورهای مومنتوم
یک گروه دیگر از اندیکاتورهای تکنیکالی محبوب، اندیکاتورهای مومنتوم هستند که به آنها اوسیلاتور هم میگویند. اوسیلاتورها برخلاف اندیکاتورهای روندی قدرت نسبی حرکات قیمتی اخیر را اندازهگیری میکنند و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ را نشان میدهند.
اگر قیمت بهشدت افزایش یابد، اوسیلاتور هم بالا رفته و به سطوح اشباع خرید میرسد. همچنین اگر قیمت در حال کاهش باشد، اوسیلاتور به سطوح اشباع فروش رسیده و سیگنال خرید ارسال میکند.
اوسیلاتورها در بازارهای رنج عملکرد بسیار خوبی دارند اما زمانی که بازار روند داشته باشد عملکرد مناسبی ندارند. اوسیلاتورهای محبوب عبارتاند از RSI، اندیکاتور استوکاستیک و اندیکاتورهای مومنتوم.
اندیکاتورهای حجم
اندیکاتورهای حجم، قدرت تغییرات قیمتی را با استفاده از اطلاعات حجم معاملات اندازهگیری میکنند.
بااینکه اندیکاتورهای حجم در میان معامله گران بازارهای سهام محبوبیت زیادی دارند، معامله گران فارکس نمیتوانند از آن استفاده زیادی بکنند زیرا اطلاعات معتبری از حجم معاملات در بازارهای ارز وجود ندارد. محبوبترین اندیکاتورهای حجم، اوسیلاتور چایکین و حجم تعادلی یا OBV هستند.
اندیکاتورهای نوسانی
اندیکاتورهای نوسانی همانطور که از نامشان مشخص است سرعت تغییرات قیمت را بدون در نظر گرفتن جهت آن اندازهگیری میکنند. اندیکاتورهای نوسانی هنگام تغییرات سریع بازار افزایش مییابند و با کندی بازار افت مینمایند. محبوبترین اندیکاتورهای نوسانی بولینگر باند و ATR هستند.
از کدام اندیکاتور استفاده کنیم؟
همه این اندیکاتورها تغییر و یا ثبات قیمت را نشان میدهند اما زاویه دید هریک متفاوت است. نگاه کردن به بازار از زوایای مختلف میتواند به داشتن دیدگاه واقعیتر و صحیحتر کمک کند. اطلاع از این دستهبندیها و نحوه ترکیب بهترین اندیکاتورها بهطور مؤثر میتواند به تصمیمگیریهای معاملاتی بهتر منجر شود. نکتهای که باید در نظر داشته باشید این است که بااینکه همه اندیکاتورهای تکنیکال مفید هستند، هریک نقاط ضعفی نیز دارند؛ بنابراین ترکیب نادرست اندیکاتورها میتواند باعث سردرگمی، تفسیرهای نادرست قیمتی و تصمیمهای نادرست معاملاتی ختم شود.
اشتباهات رایج تریدرها
در ادامه دو مورد از مهمترین اشتباهات تریدرها را در رابطه با انتخاب اندیکاتور بررسی میکنیم.
استفاده از اندیکاتورهای یک دسته
بزرگترین مشکل تریدرها این است که از اندیکاتورهای مختلفی استفاده میکنند که به یک دسته تعلق دارند و درنتیجه اطلاعات یکسانی را دریافت میکنند.
در نمودار میتوانید ۳ اندیکاتور مومنتوم (مکدی، RSI و استوکاستیک را مشاهده کنید. اساساً این سه اندیکاتور اطلاعات یکسانی را ارائه میدهند زیرا هر سه شتاب حرکت یا مومنتوم را در رفتار قیمت بررسی میکنند.
همانطور که میبینید هر سه اندیکاتور در زمان مشخصی صعود و افت داشتهاند، به هم نزدیک شدهاند و هر سه در دوره بدون مومنتوم صاف شدهاند. پس اگر با استراتژی چند اندیکاتوری معامله میکنید که از اندیکاتورهای RSI، مکدی و استوکاستیک استفاده میکند، درواقع فقط از اندیکاتورهای یک دسته استفاده مینمایید. این اندیکاتورهای مومنتوم همگی اطلاعات یکسانی را نشان میدهند.
فقط از اندیکاتورهای روندی استفاده شود
یک اشتباه رایج دیگر استفاده از اندیکاتورهای روندی بهتنهایی است. بهعنوانمثال نموداری را میبینید که سه اندیکاتور روندی پارابولیک SAR، میانگینهای متحرک و کانالهای کلتنر (keltner) در آن استفاده شده است. در این مورد هم هدف همه این اندیکاتورها یکی است یعنی تعیین جهت روند.
میتوانید مشاهده کنید که در یک روند همه اندیکاتورها تقریباً یک چیز را نشان میدهند.
بهطور همزمان، در رنجها همه آنها سیگنالهای نامناسبی ارائه میکنند. پس استفاده از اندیکاتورهای یک دسته اشتباه است زیرا آنها اطلاعات مشابهی ارائه میکنند و ممکن است شما اهمیت زیادی برای اطلاعات حاصل از اندیکاتورها قائل شوید و بهسادگی نکات مهم دیگری را نادیده بگیرید.
ممکن است دو اندیکاتور روندی را در نظر بگیرید و گمان کنید روند قویتر از آن چیزی است که هست، زیرا هر دو اندیکاتور چراغ سبز نشان دادهاند و با این کار احتمالاً نشانههای دیگری که در نمودار وجود دارد نادیده گرفته میشود.
مشکل اصلی استفاده از اندیکاتورهای نامناسب این است که ممکن است با دیدن وضعیت و جهت مشابه اندیکاتورها، سیگنالهای معاملاتی را قویتر از چیزی که هستند ارزیابی کنید؛ و این کاری کاملاً نادرست است.
راهحل مشکلات ناشی از استفاده از اندیکاتورهای یک دسته بسیار ساده است: از اندیکاتورهایی که اطلاعات یکسانی را ارائه میکنند اجتناب کنید. بهترین استراتژی، ترکیب اندیکاتورهایی است که اطلاعات مختلفی را نشان میدهند.
استفاده از اندیکاتورهای متعدد
اشتباه رایج بعدی استفاده از اندیکاتورهای متعدد است. ممکن است شما یک اندیکاتور را درجایی ببینید و چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟ تصمیم بگیرید آن را امتحان کنید. به نمودار نگاه کرده و نقاط ورود مناسبی را هم بیابید. تنها مشکل کار آن است که جای یک چیز خالی است. وجود اندیکاتورهای دیگر میتوانند به شما در پرهیز از تصمیمهای نادرست کمک کنند. پس برای حل این مشکل اندیکاتورهای دیگری را اضافه و امتحان میکنید. دوباره نقاط ورود را پیدا میکنید و این بار نتایج بهتری کسب مینمایید. برای همین بازهم اندیکاتورها و فیلترهای بیشتری اضافه میکنید تا جایی که نمودار از حالت عادی خارج شده و بیشتر شما را گیج میکند. در این حالت، برخی از اندیکاتورها سیگنال موقعیت شرت را نشان میدهند درحالیکه بقیه موقعیت لانگ را اعلام میکنند؛ و زمانی سیگنالها یکی میشوند که برای ورود دیر شده است.
بدترین جای کار، آن است که شما از یک استراتژی خوب کار خود را آغاز کردهاید اما بعداً کاملاً آن را تغییر دادهاید. من هم همین مشکل را داشتهام. همه ما این اشتباهات را انجام میدهیم.
لازم نیست نمودارهایتان را شلوغ کنید.
ممکن است اعتقاد داشته باشید هر اندیکاتور در نمودار نقش و هدف خاصی دارد و نمیتوانید بدون استفاده از همه آنها معامله کنید. پس درصورتیکه نتایج معاملاتتان خوب نیست برخی از این اندیکاتورها را کنار بگذارید. با این کار ذهنتان فعالتر خواهد شد و با دیدگاه متفاوتی تحلیل قیمت را انجام خواهید داد.
نکات مهمی که باید به خاطر داشته باشید:
- اندیکاتورهای مورداستفادهتان را به ترجیحاً دو تا حداکثر سه مورد محدود کنید.
- سعی نکنید با اندیکاتورها همه معاملات ضرر ده را فیلتر نمایید. با این کار سیگنالهای مناسب را هم از دست خواهید داد.
- پسازاینکه در یک معامله ضرر کردهاید اندیکاتور جدیدی را اضافه نکنید زیرا حتی اگر از ۱۰۰ اندیکاتور هم استفاده کنید بازهم احتمال ضرر وجود دارد.
- از اندیکاتورها برای تأیید تصمیمهای خود استفاده نمایید و آنها را چشمبسته به کار نبرید.
چه اندیکاتورهایی را انتخاب کنیم؟
حال به چند مورد از ترکیبهای مناسب از اندیکاتورها اشاره میکنیم:
اندیکاتور روندی + اندیکاتور مومنتوم
اولین پیشنهاد شامل یک اندیکاتور روندی و یک اندیکاتور مومنتوم است. شما میتوانید از میانگینهای متحرک برای تعیین روند و مثلاً استوکاستیک برای تأیید یا تعیین نقطه ورود استفاده کنید. اگر ویدئوی آموزش اندیکاتور استوکاستیک را دیده باشید میدانید که برای تعیین روند از EMA دویست دورهای و برای یافتن واگراییها در جهت روند اصلی از استوکاستیک استفاده میکنم.
زمانی که قیمت بالاتر از EMA 200 باشد معاملههای لانگ انجام میدهم و زمانی که استوکاستیک واگرایی را نشان بدهد و قیمت زیر EMA 200 باشد، معاملات شرت را بر اساس واگراییهای استوکاستیک انجام میدهم.
اندیکاتور حجم + اندیکاتور روند
روش پیشنهادی دوم این است که از یک اندیکاتور حجم و یک اندیکاتور روند استفاده کنید. من OBV را در کنار میانگین متحرک ترجیح میدهم. ترجیح من این است که یک میانگین متحرک بلندمدت را روی چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟ OBV به کار بگیرم. این کمک میکند جهت روند را مشخص کنم زیرا برخوردهای این دو دید خوبی از روند بازار به من میدهد.
زمانی که OBV بالاتر از میانگین متحرک است من به دنبال موقعیتهای لانگ در جهت روند اصلی هستم. زمانی که OBV پایینتر از میانگین متحرک است تنها از موقعیتهای شرت استفاده میکنم.
اندیکاتور مومنتوم + اندیکاتور نوسانی
روش پیشنهادی دیگر برای ترکیب اندیکاتورها استفاده از یک اندیکاتور مومنتوم و یک اندیکاتور نوسانی است.
من از بولینگر باند و زمانی که بولینگر باند صاف است از RSI برای یافتن واگراییها استفاده میکنم.
شما میتوانید از اندیکاتورهای دیگری نیز استفاده کنید. نوع اندیکاتور مورداستفاده به نوع استراتژی موردنظر شما بستگی دارد. این با سبک معاملاتی و قدرت تحمل ریسک افراد ارتباط دارد:
- اگر به دنبال حرکات بلندمدت با سودهای بالا هستید باید بر استراتژیهای دنبال کننده روند تمرکز کرده و از اندیکاتورهای روندی مانند میانگین متحرک استفاده کنید.
- اگر به حرکات کوچک با سودهای کوچک متوالی علاقهمندید به یک استراتژی بر اساس نوسان تکیه کنید. پس انواع مختلف اندیکاتورها برای تأیید استراتژی به کار میروند.
آیا تکنیک طلایی وجود دارد؟
آیا تکنیک طلایی وجود دارد؟
تریدرها معمولاً از یک تکنیک طلایی که به سود عظیم ختم میشود صحبت میکنند. متأسفانه چنین استراتژی کاملی که بتواند موفقیت هر تریدری را تضمین چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟ کند وجود ندارد. هر تریدر یک سبک، اخلاق، شخصیت و میزان تحمل ریسک منحصربهفرد دارد. به همین دلیل، هر تریدر باید خودش به دنبال یادگیری ابزارهای تحلیل تکنیکال باشد و نحوه کار کردن با آنها را بر اساس نیازهای خودش یاد بگیرد و استراتژی شخصیاش را ایجاد نماید.
لزوم داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی
مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی : دو بال یک سرمایه گذار حرفه ای
در بخش های قبلی در مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی در معاملات صحبت کردیم و گفتیم که یک سرمایه گذار فعال در بازارهای مالی اولا باید یک سیستم معاملاتی مناسبی را طراحی کند و ثانیا هم مدیریت سرمایه مناسبی داشته باشد تا بتواند در بازار مالی بقا داشته باشد. به طور کل روانشناسی معامله گر در کنار یک سیستم معاملاتی موثر و مدیریت سرمایه مناسب، سه ظلع مثلث موفقیت در بازارهای مالی هستند. یک سیستم معاملاتی عالی حتی با وجود معامله گری که اصول روانشناسی ترید را رعایت نمی کند، می تواند کاملا تبدیل به یک روش معاملاتی ضرر ده شود. داشتن مدیریت سرمایه بدون در اختیار داشتن یک روش معاملاتی موثر فقط صفر شدن حساب شما را به عقب می اندازد و همه اینها بدون روانشناسی معامله گر مانند آب در هاون کوبیدن است.
در خصوص داشتن یک استراتژی معاملاتی درست، اکثر معامله گران بزرگ دنیا بر این عقیده هستند که اگر شما حتی یک روش معاملاتی ضعیف هم داشته باشید ولی مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گر را سرسختانه رعایت کنید باز هم می توانید چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟ در بازارهای مالی موفق باشید. لذا می بینید که تاثیر روانشناسی چقدر پر اهمیت و حیاتی می باشد. بنابراین در این مقاله میخواهیم با شما در رابطه با مفاهیم اصلی و پایه ای بازار سرمایه یعنی روانشناسی تریدر صحبت کنیم. اگر چه این مفاهیم ممکن است در سایه مفاهیم و مسائل بزرگتری مثل تحلیل و سایر موارد نادیده و یا کمرنگ جلوه داده شوند؛ اما این نادیده گرفته شدن به معنی بی اهمیت بودن یا کم اثر بودن آنها نیست. بلکه گاها این موارد تاثیرات بزرگ و شگرفی در نتیجه ای که ما می گیریم دارند. در ابتدا راجع به مفاهیمی کلی از جمله شکست، کنترل، عدم ثبات تریدرها در بازار مالی، ترس و سایر مسائل صحبت خواهیم کرد.
شکست در معاملات با وجود داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب
نداشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب در معاملات ممکن است در میانه راه برای هر سرمایه گذاری ترس ایجاد کند و این ترس موجب می شود که سرمایه گذار با دیدن وضعیت منفی بازار سریعا موقعیت های معاملاتی خود را در بازار ببندد و در نهایت زیان کند. در واقع ترس از شکست در معاملات موجب اقدامات هیجانی منجر به زیان شده است. در کل همه افراد تعریف مشخص و تصویر مشخصی از شکست در ذهن خود داریم. حتی در جاهای مختلفی تعریفی متفاوت از شکست داریم. مثلا در بازی فوتبال وقتی میگوئیم تیمی شکست خورد یعنی تعداد گلهای یک تیم از تعداد گلهای تیم حریف کمتر است. وقتی در جنگ کشوری شکست میخورد یعنی به تصرف کشور دیگری در میآید. هر چند این تصرف ممکن است تعداد کشته ها و خسارتهای متفاوتی داشته باشد، که این اندازه و شدت شکست را به ما نشان میدهد. اما چه چیزی در بازارهای مالی به شکست تعبیر می شود؟ یک تریدر چه زمانی شکست میخورد؟
در بازارهای مالی نه مسابقه ای وجود دارد و نه درگیری و نه کشمکشی بلکه خود تریدر هست که رو در روی خودش مینشیند و به رقابت با خودش میپردازد. گاها این مساله باعث میشود که تریدر هیچگاه نپذیرد که در بازار مالی شکست خورده و تعبیر درستی از شکست در بازارهای مالی نداشته باشد. حال سوال اینجاست که آیا زمانی که تریدر شروع به معامله میکند و موقعیتش منفی می شود آیا شکست خورده یا نه؟ از طرفی این معامله گر مدتی خیلی خوب ترید میکند و معاملات سوددهی دارد، اما همه اش را در یک معامله از دست می دهد. آیا به این هم میتوان شکست اطلاق کرد؟ یا اگر کسی از شما بپرسد در طی این مدت که در بازار هستید چه منفعتی از بازار برده اید ایا پاسخی دارید. حال اگر اگر بخواهیم صادقانه جواب دهیم و بگویم که هیچ سودی نکردیم و بلکه بخش زیادی از سرمایه خود را در این بازار از دست دادیم. آیا این موارد هم به شکست تعبیر میشود؟
عوامل شکست در بازار های مالی : نداشتن مدیریت سرمایه مناسب
– قوانین بازارهای مالی را نشناسیم.
– قوانین بازارهای مالی را نپذیریم.
– به قوانین بازارهای مالی عمل نکنیم.
لازمه طراحی استراتژی معاملاتی مناسب شناخت قوانین هر بازار مالی می باشد. مهم نیست در چه مرحله از معاملات هستیم. مهم این است که آیا موفق هستیم یا خیر؟ آیا معاملات سودده پشت سر هم داریم؟ اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که ما سه مرحله ذکر شده در بالا را انجام ندهیم. اگر ما این ۳ مرحله را انجام بدهیم در حال شکست خوردن هستیم که ممکن است نتیجه اش را یک هفته بعد، یک معامله بعد یا یکسال بعد ببینیم. یک تریدر زمانی می تواند ادعا موفقیت در این بازار را داشته باشد که به صورت مستمر بتواند از این بازار منفعت لازم را داشته باشد. چون هدف از ورود به این بازار کسب سود است. البته نه این که تمام معاملاتش مثبت باشد. این اصلا امکان ندارد، هیچ موقع، تاریخ بازار مالی نشان نداده است که فردی 100٪ معاملاتش مثبت باشد. هدف ما از موفق شدن این است که یک موفقیت مستمر در معاملات داشته باشیم و برآیند مثبتی در بازار داشته باشیم، نه صرفا اینکه ۱۰۰٪ معاملاتمان سودده باشد و این صرفا به ولسطه مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی درست در بازار به دست می آید.
داشتن استراتژی معاملاتی و لزوم کنترل و عمل به آن
حال سوالی که پیش میآید این است که چرا معامله گران در ترید کردن کنترل ندارند؟ کنترل نداشتن در معاملات یکی از مواردی است که اکثر تریدرهایی که موفقیت چندانی در بازار ندارند از آن رنج چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟ میبرند. تحقیقات نشان داده که افرادی که خود کنترلی دارند، افرادی شادتر و منظبط تر هستند و میتوانند برنامه های خود را اجرا کنند. پس کنترل نداشتن از اینجا میآید که ما برنامه ای برای اجرا نداریم. یا تمایلی نداریم که برنامهای که نوشتیم را اجرا کنیم. به همین خاطر دچار احساسات میشویم. احساسات بخشی از مغز و بخشی از وجود ما هست که با منطق ما کاری ندارد. در حالی که برنامه و چارچوب داشتن نیاز به منطق و پافشاری و پایبندی به منطقی دارد که ما به عنوان برنامه میشناسیم.
حال سوال اینجاست که آیا احساسات باید استراتژی معاملاتی سرمایه گذار را تحت تاثیر قرار دهد؟ معامله گرانی که دچار احساسات در معاملات خود میشوند از جمله احساس ترس، طمع، خوشبینی و امید واهی، هیچگاه نخواهند توانست که روی معاملات خود کنترل داشته باشند. اما زمانی میتوانیم کنترل داشته باشیم که چارچوب ما مشخص باشد. زمانیکه متوجه میشویم از چارچوب خود داریم خارج میشویم باید سریع به داخل قواعد و چارچوب خود برگردیم. در این شرایط است که ما به اوضاع کنترل داریم. و این یک کنترل درونی است و بازار ما را کنترل نمیکند. زمانی میتوانیم یک ساختار ایجاد کنیم که مشخصا بدانیم چه تعاملی با بازار داریم. در واقع هم بازار را بشناسیم هم خودمان را. نقاط ضعف و قوت خود را در برابر تهدیدهای بازار بشناسیم. براین اساس یک چارچوبی برای خودمان طراحی کنیم و داخل این چارچوب بمانیم و پایبند و وفادار به قوانین خودمان باقی بمانیم.
اما زمانی که کنترل نداشته باشیم، بازار کنترل را برای ما اعمال خواهد کرد. گاها دیده میشود که چون تریدرها خودکنترلی ندارند اسیر و تسلیم کنترل بازار میشوند. و این کنترل نداشتن باعث بی ثباتی معاملهگران در بازار مالی میشود. معامله گرانی که کنترل ندارند دچار بی ثباتی میشوند. چون قوانین مستند و نوشته شده ای برای خودشان ندارند که به آن پایبند باشند. این پایبند نبودن در چارچوب، باعث می شود که هر کاری انجام دهند و نتیجه این هر کاری انجام دادن ، بی ثباتی در معامله گری میباشد. پس ثبات در معامله گری به این معنی است که در یک چارچوب مشخص به یک سمت مشخص حرکت کنیم. و مدام تغییر جهت ندهیم و مسیر و جهت خودمان را عوض نکنیم.
گرد آوری و تنظیم : عاطفه دادگر کارشناس ارشد ریاضیات مالی
برای داشتن یک سیستم معاملاتی نیاز است که در دوره آموزشی طراحی سیستم معاملاتی شرکت کنید.