الگوهای شمعی در معاملات

چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است الگوهای شمعی در معاملات بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
کتاب الگوهای شمعی ژاپنی
انتشارات: چالش
نویسنده: استیو نیسون
کد کتاب : | 26539 |
مترجم : | کامیار فراهانی فرد |
شابک : | 978-9642522055 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 352 |
سال انتشار شمسی : | 1398 |
سال انتشار میلادی : | 2019 |
نوع جلد : | شومیز |
زودترین زمان ارسال : | 17 خرداد |
معرفی کتاب الگوهای شمعی ژاپنی اثر استیو نیسون
راهنمای نهایی، ابزاری حیاتی برای تسلط بر بازارهای مالی
الگوهای شمعی ژاپنی، شکلی قدیمی از تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک ابزار فنی پویا و محبوب برای معامله گران در تمام سطوح مهارت است. این نمودار باستانی الگوهای شمعی در معاملات که به دلیل تطبیق پذیری خود شناخته شده است، می تواند با هر ابزار فنی دیگر، از جمله تحلیل تکنیکی سنتی غربی، ترکیب شود.
کتاب الگوهای شمعی ژاپنی جامع ترین و قابل اعتمادترین راهنمای این تکنیک ضروری است. این کتاب با توجه به سالها تحقیق از یک تاجر پیشگام، همه ی چیزهایی را که باید بدانید، شامل صدها مثال که نشان میدهد چگونه میتوان از تکنیکهای الگوی شمعی در همه ی بازارهای امروزی استفاده کرد، پوشش میدهد.
این کتاب کاملا به روز شده بر نیازهای معامله گران و سرمایه گذاران امروزی تمرکز دارد:
* همه نمودارهای جدید از جمله بازارهای روزانه
* تکنیک های جدید نمودار شمعی
* تمرکز بیشتر بر معاملات فعال برای معامله گران نوسان، آنلاین و روزانه
* تکنیک های جدید غربی در ترکیب با شمع
* توجه بیشتر به حفظ سرمایه.
از سفتهبازی و پوشش ریسک گرفته تا معاملات آتی و سهام، الگوی شمعی برای معاملهگران روزانه ی آماتور و تکنسینهای باتجربه یک مرحله ی جدید است و این کتاب راهنماییهای تخصصی را برای اجرای آن ارائه میکند.
کتاب الگوهای شمعی ژاپنی را کامیار فراهانی فرد ترجمه کرده است. این کتاب توسط نشر چالش به چاپ رسیده است.
کتاب الگوهای شمعی ژاپنی
استیو نیسون پیشروترین رهبر در استفاده از نمودار شمعدان به عنوان ابزاری برای بررسی روند بازار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری است. وی مالک و اداره کننده شرکت Nison Research International است، یک شرکت ارائه دهنده خدمات مشاوره فنی و سمینار در محل به شرکتهای بزرگ مالی. وی سخنران بسیار متقاضی است که تکنیک های خود را به هزاران نفر از جمله اعضای بانک جهانی و فدرال رزرو ارائه داده است.
آموزش الگوهای کندل استیک (شمعی ژاپنی) در تحلیل تکنیکال
آموزش کار با الگوهای کندل استیک (شمع ژاپنی) در تحلیل تکنیکال
در این مطلب کار با الگوهای کندل استیک (شمع ژاپنی) را به شما آموزش می دهیم.
در این مطلب از سایت بورس فردا قصد داریم نحوه کار الگوهای کندل شمع ژاپنی در تحلیل تنیکال را به شما آموزش دهیم. الگوهای کندل ژاپنی در نمودارهای معاملاتی ظاهر می شوند. معاملهگران حرفه ای معتقدند که میتوانید از آنها برای پیشبینی عملکرد قیمت در آینده استفاده کنید. کندلهای ژاپنی در مقایسه با نمودارهای میلهای، اطلاعات دقیقتری درباره تغییرات قیمت ارائه میدهند. کندل های ژاپنی محبوب ترین نوع نمودار هستند زیرا چهار نقطه مهم را نشان می دهند که اطلاعات کاملی را در اختیار معامله گران قرار می دهد. علاوه بر این، برخی از قابل اعتمادترین الگوها را تشکیل می دهند که جهت بازار را با دقت بالایی پیش بینی می کنند.
- بیشتر بخوانید:توصیه های طلایی برای معامله گران فارکس
آموزش کار الگوهای کندل شمع ژاپنی
نمودارهای تحلیل تکنیکال را می توان به سه روش نشان داد:
- نمودار شمع ژاپنی(candle stick)
- نمودار میله ای (bar chart)
- نمودار خطی (Line chart)
معرفی کندل ها
کندل ها که از قسمت های مختلفی تشکیل شده اند، اطلاعات بیشتری را نسبت به الگوهای میله ای و خطی به ما منتقل می کنند، این کندل ها می توانند صعودی و نزولی باشند که معمولا کندل های صعودی را با رنگ های سفید یا سبز و کندل های نزولی را با رنگ های سیاه یا قرمز نمایش می دهند.
- تعریف اجزای تشکیل دهنده یک کندل صعودی
ساعات معاملاتی در بورس ایران از 9 صبح تا 12:30 ظهر است و از ساعت 8:30 تا 9 صبح نیز زمان پیش معاملاتی می باشد که در این زمان فقط می توان به ثبت سفارش پرداخت و خرید و فروش انجام نمی شود. در بازار فارکس و ارز دیجیتال محدودیت زمانی معامله و زمان پیش معاملاتی وجود ندارد.
اولین معامله ای که در دوره زمانی روزانه (DAILY) یا هر دوره زمانی دیگر انجام می شود. مثلا نمادی در بورس ایران ساعت 9 صبح که معاملات آغاز می شود، با قیمت 1000 تومان معامله می شود. پس قیمت OPEN این کندل 1000 تومان می باشد.
نکته 1 : رنگ کندل به صعودی و نزولی بودن آن بستگی دارد که در این قسمت کندل ها را به صورت پیش فرض صعودی در نظر گرفته ایم.
نکته 2: پس از آغاز معاملات و تسکیل کندل جدید، قیمت دائما در حال نوسان است و می تواند پایین تر یا بالاتر از قیمت OPEN معامله شود.
به پایین ترین قیمتی که آن نماد در هر دوره زمانی معامله می ششود، قیمت LOW کندل گفته می شود. مثلا نمادی که در قیمت 1000 تومان در دوره زمانی باز می شود، ممکن است نزول کند و قیمت 990 تومان و حتی پایین تر را به خود ببیند.
به بالاترین قیمتی که نماد در هر دوره زمانی معامله می شود، قیمت High کندل گفته می شود. مثلا بعد از این که معاملات در هر دوره زمانی آغاز می شود و سطح open کندل شکل می کیرد، به بالاترین قیمتی که در هر دوره زمانی در نمادی معامله می شود مثلا قیمت 1030 تومان قیمت high می گویند.
به قیمت آخرین معامله ای که در هر دوره زمانی در یک نماد معامله می شود، قیمت close کندل گفته می شود. به عنوان مثال در بورس ایران که تا ساعت 12:30 ظهر معاملات انجام می شود، به آخرین قیمتی که قبل از بسته شدن بازار در هر نمادی معامله می شود، قیمت close می گوییم. برای مثال در این کندل، قیمت close می تواند 1020 تومان باشد.
با توجه به مطالب گفته شده، هر کندل از یک بدنه اصلی ساخته شده است که از open تا close می باشد. به پاره خط بالای کندل، شاخ و به پاره خط پایین کندل، دُم می گوییم.
هر کندل را می توان به صورت 4 عدد متوالی نشان داد که ترتیب آن ها بسیار مهم است. در این استاندارد حرف اول هر سطح از قیمت کندل قرارا گرفته است. قیمت ذکر شده در مثال ها را در این استاندارد یادداشت می کنیم.
جزئیات خبر
باید بدانیم هیچ سیستم معامله گری وجود ندارد که فقط معاملات سودده تولید کند. تصمیمات اکثر معامله گران در بازار حاصل چند فاکتور اساسی است که شامل تجربیات شخصی، احساسات و توانایی فرد در تحلیل جریان گستردهای از اطلاعات است. این اطلاعات شامل دادههای تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال ، اخبار و … هستند.
تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب میگردد و نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصربهفردترین و دقیقترین روشهای این نوع از تحلیل است، به گونهای که میتوان گفت درک نمودارهای کندل استیک برای هر معامله گر ضروری است.
عامل اصلی حرکات قیمتی سهام احساسات و افکار معامله گران بازار است و نمودارهای شمعی ژاپنی میتوانند به راحتی تصویری ساده از احساسات بازار و در مجموع تمامی معامله گران را در اختیار ما قرار دهند. از دیگر مزایای این نوع از تحلیل تکنیکال ، قابلیت بالا در تفسیر حرکات قیمتی سهام است. در واقع چیزی که سبب محبوبیت این نوع از نمودارها گشته ارائه اطلاعات جامع در عین سادگی است.
علم کندل استیک تنها یک روش تحلیلی جهت تشخیص الگو نیست بلکه این علم تعامل میان خریداران و فروشندگان را به روشنی نشان میدهد. تمام اطلاعات مورد نیاز جهت رسم نمودارهای کندل استیک شامل ۴ قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین (open-close-high- low) است.
علم کندل استیک احتمالاً یکی از قدیمیترین اشکال تحلیل تکنیکال است و قدمت آن به اوایل قرن ۱۷ میلادی برمیگردد. زمانی که مانهیسا هما، تاجر ثروتمند ژاپنی، این روش را جهت تحلیل معاملات برنج ابداع کرد. در برخی منابع از مانهیسا هما با عنوان پدر علم کندل استیک یاد میشود. جالب است بدانید که او در سال ۱۷۵۵ کتابی را با عنوان ” The Fountain of Gold: The Three Monkey Record of Money ” نوشته است که احتمالاً اولین کتاب معامله گری تاریخ است. این یعنی تقریباً پیش از آنکه کشور کنونی ایالاتمتحده آمریکا وجود داشته باشد ژاپنیها در معاملات خود ازین علم بهره میبردهاند. متأسفانه معادل فارسی برای کتاب وجود ندارد.
مانهیسا هما در قالب این عنوان بیان میکند که یک معامله گر برای دستیابی به چشمه طلا باید از سه چیز دوری کند:
- شیطان را نبین (محو تماشای روند صعودی یا نزولی در بازار نشو) چرا که تغییر روند بازار جریانی همیشگی دارد . شاید دلیل تأکید بیشتر تکنیکهای کندل استیک بر روی الگوهای بازگشتی در مقایسه با الگوهای ادامهدهنده نیز همین باشد.
- به شیطان گوش نده (به اخبار گوش نده و با تکیه بر اخبار معامله نکن)
- با شیطان صحبت نکن (پس از تحلیل در مورد معاملاتی که قصد اجرایشان را داری با دیگران صحبت نکن)( استیو نیسون، ۱۹۹۴)
در دسامبر سال ۱۹۸۹ استیو نیسون آمریکایی برای اولین بار علم نمودارهای شمعی ژاپنی را تحت عنوان مقالهای به جهان معرفی کرد.
بدنه کندل شمعی ژاپنی
در هر کندل، حد فاصل میان قیمت باز شدن و بسته شدن سهم را بدنه کندل مینامیم. ارتفاع بدنه اختلاف میان قیمت باز شدن و بسته شدن خواهد بود. بهصورت استاندارد اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر باشد، بدنه توپر و نزولی و در صورتیکه قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن سهم باشد بدنه توخالی یا صعودی خواهیم داشت.
سایه کندل شمعی ژاپنی
هر کندل میتواند شامل خطوطی در بالا یا پایین بدنه نیز باشد که سایه یا shadow نامیده میشود. این خطوط نشاندهنده بالاترین و پایینترین قیمتی است که در طول روز مورد معامله قرارگرفتهاند. در تحلیل کندل استیک این سایهها نشاندهنده هیجانات بازار است.
سایه بالایی: بالاترین قیمت
سایه پایینی پایینترین قیمت
هر کندل بسته به شکل خود نام خاصی دارد و در نتیجه تحلیل و تفسیر متفاوتی نیز خواهد داشت. بلندی و کوتاهی بدنه، داشتن یا نداشتن سایهها و یا بلندی و کوتاهی آنها، هرکدام اطلاعات خاصی را از بازار به ما منتقل میکند. با استفاده از تفسیر و تحلیل کندل امروز میتوان کندل فردای بازار را پیشبینی کرد.
شاید با داستان پرنده افسانهای ققنوس آشنایی داشته باشید. این پرنده در انتهای عمر خود در تلی از خاشاک میسوزد و از خاکسترش ققنوس تازهای حیات مییابد. در مورد کندلها نیز میتوان گفت کندل امروز از خاکستر کندل روز قبل ایجاد میگردد و به همین دلیل در علم کندل استیک هر کندل میتواند سناریوی محتمل خاصی را برای فردای بازار پیشبینی کند. الگوهای کندل استیک از یک یا چند کندل ( نهایتاً ۵ یا ۶ کندل) تشکیل میشوند.
این الگوها به دو دسته بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند در این سری مقالات به بررسی و معرفی سایر الگوهای کندل استیک میپردازیم.
الگوهای بازگشتی کندل استیک
۱- الگوی تک کندلی Belt hold نزولی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به بالا باز میشود، در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نیستیم قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. در تحلیل علم کندل استیک اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند نزولی باشد .
۲- الگوی تک کندلی Belt hold صعودی
این الگو در روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به پایین باز میشود ،در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نیستیم. قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. اگر سایه و بدنه این الگو، فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.
۳- الگوی دو کندلی Matching High
این الگو در انتهای روند صعودی و از دو کندل تشکیل میگردد، بدین صورت که کندل روز اول یک کندل صعودی بلند است، کندل روز دوم نیز یک کندل صعودی بلند یا نیمه بلند (فول بادی، نیمه فول بادی) خواهد بود. اما قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. نکته آخر این که دو کندل فاقد سایه بالایی بوده و یا سایه بالایی کوچکی خواهند داشت. در تحلیل و تفسیر علوم کندل استیک این الگو میتواند نشاندهنده تشکیل یک پیووت سقف و آغاز روند نزولی باشد.
۴- الگوی دو کندلی Matching low
این الگو در انتهای روند نزولی و از دو کندل تشکیل میگردد. دقیقاً برعکس الگوی قبلی کندل روز اول یک کندل نزولی بلند، کندل روز دوم نیز کندل نزولی بلند یا نیمه بلند (فول بادی یا نیمه فول بادی) و قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. دو کندل فاقد سایه پایینی یا دارای سایه پایینی کوچک خواهند بود. تشکیل الگو بیانگر ایجاد پیووت کف و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۵- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع ( مادر و بچه متقاطع) نزولی
اساس تشکیل این الگوی مادر و بچه یک کندل با بدنه بلند و کندل دوم با بدنه کوچکتر است. الگوی هارامی متقاطع در مقایسه با هارامی معمولی اعتبار بیشتری دارد؛ چراکه کندل دوم در هارامی متقاطع یک کندل دوجی است. درحالیکه در هارامی معمولی کندلی با بدنه کوچکتر است.
هرچه میزان شک و تردید بازار در کندل دوم بیشتر باشد احتمال برگشت بازار و اعتبار الگو نیز بیشتر میشود. همانطور که میدانیم کندل دوجی نشاندهنده تردید و دودلی بازار است. الگوی هارامی متقاطع نزولی در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و میتواند نشاندهنده برگشت بازار و آغاز روند نزولی باشد.
۶- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع (مادر و بچه متقاطع) صعودی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. کندل اول بدنه بلند یا فول بادی و کندل دوم یک کندل دوجی خواهد بود که در دل کندل اول جای میگیرد. به طور کلی در الگوی هارامی بدنه کندل اول همرنگ روند پیشین بازار خواهد بود. یعنی در روند صعودی بدنه کندل اول توخالی و در روند نزولی ، توپر خواهد بود.
۷- الگوی دو کندلی MEETING LINES نزولی
به طور کلی الگوی MEETING LINES زمانی تشکیل میشود که کندلهایی با دو رنگ متفاوت و قیمت بسته شدن یکسان در کنار هم ایجاد میشوند. کندل اول بیانگر روند قبلی سهم و کندل دوم بیانگر احتمال تغییر روند است. در برخی از منابع این الگو به خطوط ضد حمله نیز معروف است. در نوع نزولی آن روز اول با یک کندل توخالی بلند برخورد میکنیم، در ابتدای روز دوم شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود به گونهای که نقطه باز شدن سهم در قیمتهای بالاتر است اما در ادامه با افزایش عرضه قیمت بسته شدن در محدوده قیمت بسته شدن روز قبل قرار میگیرد.
۸- الگوی دو کندلی MEETING LINES صعودی
در این الگو با شرایطی عکس الگوی قبل مواجهیم. پس در روز اول با یک کندل توپر بلند برخورد میکنیم. در حالیکه روز دوم اگرچه در ابتدا با افزایش عرضه مواجه میشویم اما در ادامه شاهد افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت خواهیم بود. به گونهای که قیمت بسته شدن کندل روز دوم برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول خواهد بود. این دو الگو میتوانند نشاندهنده تغییر روند قیمتی سهم باشند اما نکته مهم اینجاست که هر دو نیازمند کندل تائید میباشند.
۹- الگوی سه کندلی سه سرباز سفید
این الگو که در روند نزولی شکل میگیرد، از مجموعهای از کندلهای تو خالی بلند تشکیلشده است. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. این حرکت صعودی پلهای بیانگر اتمام روند نزولی و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۱۰- الگوی سه کندلی سه کلاغ سیاه
این الگو دقیقاً برعکس الگوی سه سرباز سفید در روند صعودی شکل میگیرد و از سه کندل تو پر بلند تشکیل میشود. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. وقوع این الگو از منظر هلم کندل استیک، پیامی واضح مبنی بر تغییر روند صعودی قیمت میباشد. (ال-موریس،۲۰۰۶)
طی دو دهه گذشته نمودارهای کندل استیک محبوبیت زیادی را در میان سرمایه گذاران و معامله گران کسب کردهاند. این نوع از تحلیل جهت پیشبینی روند قیمتی تنها در چند روز آینده سهم مناسب است. این در حالی است که سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوانند رفتار قیمتی سهم را در هفتهها یا ماههای آتی پیشبینی کنند.
در حقیقت میتوان گفت ارزش تحلیل الگوهای شمعی ژاپنی در ترکیب با سایر روشهای تحلیلی آشکار میشود و نمیتوان تنها با اکتفا به این نوع از تحلیل به معامله گری پرداخت. در استفاده از الگوهای کندل استیک توجه به این نکته ضروری است که الگوهای کندلی تنها در روندهای مشخصی از اهمیت برخوردارند؛ بنابراین پیش از بررسی آنها باید روند حرکات قیمتی سهم را تعیین کنیم. پس از آن با بررسی الگوهای کندل استیک میتوانیم رفتار معامله گران را با نزدیک شدن به نقاط حمایتی یا مقاومتی چارت تحلیل و تفسیر کرده و از این طریق رفتار آنها را در روزهای آتی پیشبینی نماییم.
نتیجهگیری
در حقیقت میتوان گفت که با استفاده از سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوان نقاط و نواحی مهم و حیاتی را بر روی چارت مشخص کرد و سپس با استفاده از علم کندل استیک نگرش و احساس بازار نسبت به این نواحی آشکار میشود.
میتوان گفت علم کندل استیک برای افرادی که تنها با دید سرمایهگذاری بلندمدت وارد بازار سهام میشوند کاربرد زیادی ندارد. این نوع از تحلیل تکنیکال ابزاری جهت معامله گری و تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج در آن میباشد
الگوی شمعی دوجی در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوی شمعی دوجی نام یک سری از الگوهای کندلی میباشد که قیمت باز و بسته شدن در آنها تقریباً با یکدیگر برابر میباشد. این الگوها معمولاً در الگوهای کندلی زیادی یافت میشوند. الگوهای کندلی دوجی بهشکل یک صلیب، صلیب برعکس و یا علامت جمع (+) دیده میشوند.
الگوهای دوجی بهتنهایی الگوهایی خنثی هستند که در بسیاری از الگوهای مهم نموداری یافت میشوند. الگوهای دوجی معمولاً زمانی شکل میگیرند که قیمتهای باز و بسته شدن (سهام یک شرکت) تقریباً با هم برابر باشند.
این الگو معمولاً نشان از برگشت روند میدهند و تحلیلگران تکنیکال میتوانند از این الگو بهعنوان هشداری جهت تغییر روند استفاده نمایند.
در زبان ژاپنی، دوجی به معنی «اشتباه بزرگ» و یا «خطای بزرگ» میباشد، که این نشاندهندهٔ نادر بودنِ برابر شدنِ قیمت باز و بسته شدن (Open And Close) یک سهام در بازار میباشد.
با توجه به محل قرارگیری خط باز و بسته شدن قیمت (خط افقی)، کندلهای دوجی بهشکل سنگ قبر (Gravestone)، پادراز (Long-legged) و یا سنجاقکی (Dragonfly) دیده میشوند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الگوی شمعی دوجی سنگ قبر میتوانید از مطلب آموزشی «الگوی شمعی دوجی سنگ قبر در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
انواع کندل های دوجی؛ منبع – Investopedia
نکات مهم:
- الگوی شمعی دوجی به الگوهای کندلیای اطلاق میگردد که قیمت باز و بسته شدن (سهام) در آنها تقریباً با یکدیگر برابر بوده و معمولاً کندلهای دوجی عضوی از الگوهای مهم نموداری میباشند.
- الگوی شمعی دوجی به تنهایی، الگویی خنثی میباشد که در بسیاری از الگوهای مهم قیمتی نیز یافت میشود.
- کندلهای دوجی به سه شکل اصلی سنگ قبر (Gravestone)، پادراز (Long-Legged) و سنجاقکی (Dragonfly) دیده میشوند.
الگوی شمعی دوجی چه چیزهایی را به شما میگویند؟
تحلیلگران تکنیکال میگویند که تمامی اطلاعات مورد نیازشان در مورد یک سهام را میتوان از روی قیمت آن متوجه شد، بهعبارتی تکنیکالیستها بر این باورند که قیمت سهم، بازتابی از تمامی اطلاعات مورد نیازشان در مورد یک سهم میباشد، بههمین دلیل بهعقیدهٔ آنها، قیمت برای بررسی کامل سهام کافی میباشد.
همچنین، عملکرد گذشتهٔ قیمت هیچ تأثیری بر روی عملکرد آینده قیمت نمیگذارد، و قیمت واقعی سهم در حال حاضر هیچ ارتباطی با قیمت واقعی و یا ارزش ذاتی (Interistic Value) آن سهم ندارد. بنابراین، تحلیلگران تکنیکال از ابزارهایی جهت پیدا کردن بهترین فرصتهای معاملاتی استفاده مینمایند.
یکی از این ابزارها توسط تاجر ژاپنی بنام هوما (Homa) که از اهالی شهر ساکاتا (Sakata) بود در قرن هفدهم ابداع شد. این ابزار توسط چارلز داو (Charles Dow) در سال 1900 معروف گشت.
نام این ابزار، نمودار کندلی (Candlestick Chart) بود. هر الگوی شمعی به ما چهار دسته از اطلاعات را میرسانند. براساس شکلِ این کندلها، تحلیلگران میتوانند فرضیاتی را در مورد رفتار قیمتهای سهم انجام دهند.
هر کندل در نمودار چهار دسته از اطلاعات را به ما نمایش میدهد: قیمت باز شدن (Open Price)، قیمت بسته شدن (Close Price)، بالاترین قیمت ثبت شده (High) در طی روز، و پایینترین قیمت ثبت شده (Low) در طی روز.
بازهٔ زمانی مدنظر در الگوی شمعی دوجی اهمیتی ندارد. بدنۀ تو خالی و یا بدنههای توپر در کندلها به نام «بدنه یا بدنه اصلی» شناخته میشوند.
خطهایی که از سمت بالا و پایین این بدنهها به بیرون حرکت کردهاند را بهعنوان سایه (Shadow – Wick) میشناسند. سایههایی که در بالای بدنهٔ اصلی قرار میگیرند، نشاندهندۀ حرکات قیمتی تا آن سطح میباشند.
از روی سایههای کندلها میتوانیم اطلاعات زیادی را در مورد روانشناسی بازار بهدست بیاوریم. در کندلهایی که قیمت بسته شدن سهم از قیمت باز شدن آن بیشتر باشد، شاهد یک بدنهٔ توخالی (Hollow-Body) یا سفیدرنگ خواهیم بود.
اگر قیمت بسته شدن سهامی از قیمت باز شدن آن در طی روز پایینتر باشد، شاهد بدنهای سیاهرنگ خواهیم بود که از آن بهعنوان کندل خرسی (Bearish Candlestick) نام برده میشود. در کل، دوجیها جزو مهمترین الگوهای کندلی بهشمار میآیند.
به کندلی نام دوجی اطلاق میشود که قیمت باز و بسته شدن آن (در هر بازهٔ زمانیای) با یکدیگر برابر باشند. کندلهای دوجی معمولاً بهشکل یک صلیب، و یا یک علامت جمع (+) دیده میشوند، بدنهای بسیار کوچک دارند و یا در بسیاری از مواقع هیچ بدنهای ندارند.
اگر از دید مزایدهای بهموضوع نگاه کنیم، کندل دوجی نشان میدهد که در بازار قطعیتی برای خرید و یا فروش بین معاملهگران وجود ندارد و هر دو در قیمت مدنظرشان ثابت ماندهاند.
بهعبارتی، میتوان گفت که بازار در این حالت و برای مدت زمانی محدود، جهت ندارد و فشار خرید (Buying Pressure) و فشار فروش (Selling Pressure) و یا مقدار خرید و فروش در بازار و قیمت آنها با یکدیگر برابر میباشند.
این خود نشانهای از عدم وجود قطعیت در بازار و عدم جهتگیری قیمت به سمت بالا (صعودی) و یا پایین (نزولی) در سهم میباشد.
در این حالت، معاملهگران هوشمند و موفق، دست از معامله کشیده و تنها بر حرکات قیمتی بازار نظارت میکنند. برخی از تحلیلگران نیز وقوع این حالت در بازار را نشانهای از یک بازگشت قیمتی (Price reversal) یا بازگشت روند (Trend Reversal) میدانند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
هر چند، از شکلگیری الگوی شمعی دوجی میتوان بهعنوان فرصتی برای جمعآوری نیرو توسط قیمت و حرکت به سطوح بالاتر یا پایینتر نیز اشاره کرد.
کندلهای دوجی، معمولاً در زمان تثبیت قیمتی دیده میشوند و به معاملهگران و تحلیلگران بازار کمک میکنند تا بتوانند احتمال شکست قیمتی بازار را بررسی کرده و آنها را به موقع تشخیص دهد.
مثالهایی برای استفاده از الگوی شمعی دوجی
نمودار زیر نشاندهنده یک الگوی شمعی دوجی از نوع دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji) در نمودار سهام شرکت سیانوتک (Cyanotech Corp) میباشد.
این جدول مربوط به فوریهٔ سال 2018 است. الگوی نامبرده پس از یک حرکت قدرتمند و با حجم معاملاتی بالا در بازار تشکیل شده است.
این الگو میتواند نشان از یک بازگشت روند نزولی (Downtrend Reversal) باشد و احتمال رخداد یک شکست (Breakout) در بازار بالا میرود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد حجم معاملات میتوانید از مطلب آموزشی «حجم معاملات در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
مثال دوجی سنگ قبر
در این مثال، کندل دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji) توانسته بهخوبی یک شکست را در سطوح فعلی قیمت پیشبینی کند. این شکستِ پیشبینی شده، در محدودۀ قیمتیای نزدیک به میانگینهای متحرک 50 روز و 200 روزه (50 or 200 Day Moving Averages) در سطوح قیمتی 4.16 دلار و 4.08 دلار رخ داد. البته برای پیشبینی تنها نباید به الگوی شمعی اعتنا نمود.
معاملهگران معمولاً برای شناخت یک شکست قیمتی (Breakout) در بازار، از دیگر ابزارهای تکنیکالی مانند اندیکاتورهای تکنیکالی (Technical Indicators) استفاده میکنند.
از این اندیکاتورها میتوان به شاخصِ قدرتِ نسبی (Relative Strength Index – RSI) و اندیکاتور واگرایی و همگرایی میانگینهای متحرک Moving Averages convergence) (divergence – MACD اشاره کرد.الگوهای شمعی در معاملات
معاملهگران روزانه میتوانند همچنین یک دستور استاپ حفاظتی را در بالای سایه (Wick) این کندل قرار دهند که در نمودار فوق محدودهای در حدود 5.10 دلار میباشد.
اما معاملهگران میانمدت (Intermediate-term Traders) ممکن است دستور استاپ حفاظتی خود را در محدودهای بالاتر قرار دهند تا با نوسانات قیمتی، معاملهٔ آنها بسته نشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتورها میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک – مکدی – در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
تفاوت بین کندلهای دوجی و الگوی شمعی اسپینینگ تاپ (Spinning Top)
نمودارهای کندلی میتوانند مقداری از اطلاعات بازار مانند روند احساسات، شتاب در بازار و نوسانات قیمتی را نشان دهند. الگوهای شکلگرفته توسط این کندلها در نمودارهای کندلی نشاندهندۀ سیگنالهایی از عمل و عکسالعمل در بازار میباشند.
الگوی دوجی و اسپینینگ تاپ (Spinning top) الگوهای کندلی میباشند که معمولاً بهشکل اعضایی از الگوهای بزرگتر دیده میشوند.
مانند الگوی ستاره (Star formation). بهتنهایی، الگوی شمعی دوجی و الگوی شمعی اسپینینگ تاپ نشاندهندۀ تعادل در قیمت میباشند، همچنین این الگوها نشان میدهند که فشار خرید و فشار فروش با یکدیگر برابر بوده و هیچکدام نتوانستهاند بر دیگری غالب شوند.
همچنین اطلاعاتی توسط این الگوهای کندلی ارائه میشود که یک معاملهگر تکنیکال باید یاد بگیرد تا آنها را بهخوبی تفسیر کند.
الگوهای کندلی اسپینینگ تاپ بسیار شبیه به الگوهای کندلی دوجی شکل میباشند، اما بدنۀ آنها از بدنۀ الگوهای کندلی دوجی بزرگتر بوده، و قیمتهای باز و بسته شدن در آنها فاصله بیشتری نسبت به یکدیگر دارند.
برای اینکه یک کندل در دستهٔ کندلهای دوجی قرار بگیرد، بدنۀ کندل باید حدوداً 5 درصد از کل محدودهٔ اشغالشده توسط کندل و سایههای آن را دربر بگیرد.
هر مقداری بیش از 5٪، کندل مورد نظر را در دستهٔ کندلهای اسپینینگ تاپ (Spinning top candles) قرار خواهد داد. کندلهای اسپینینگ تاپ همچنین نشاندهندهٔ ضعف در قیمت و روند کنونی بازار میباشند، اما لزوماً نشاندهندۀ یک بازگشت قیمتی نمیباشند.
اگر الگوهای کندلی مانند الگوی دوجی و یا الگوهای کندلی اسپینینگ تاپ را در نمودار مشاهده گردید، به دنبال نشانههایی از اندیکاتورهای دیگر نیز بگردید.
اندیکاتورهایی مانند باندهای بولینجر (Bollinger Bands)، تا بتوانید تشخیص درستی از بازار داشته باشید. استفاده از دیگر اندیکاتورها به ما این امکان را میدهد تا به خوبی متوجه شویم که الگوی دوجی و یا اسپینینگ تاپ شکل گرفته در بازار، نشاندهندۀ خنثی بودن بازار میباشد و یا اینکه نشان از بازگشت روند (Trend Reversal) و بازگشت قیمتی (Price reversal) دارند.
محدودیتهای الگوی شمعی دوجی چیست؟
بهتنهایی، الگوهای کندلی دوجی نشانگرهایی خنثی هستند که اطلاعات کمی را دربارۀ بازار به ما میدهند. علاوه بر این دوجیها الگوهایی معمول در بازار محسوب نمیشوند. بههمین سبب، ابزاری قابلاعتنا برای تشخیص نکات مهم قیمتی مانند بازگشتهای قیمتی محسوب نمیشوند.
همواره نمیتوان در زمان تشکیل این الگوها به آنها اعتماد نمود. زیرا هیچ تضمینی در مورد بازگشت قیمتی و یا ادامهٔ قیمت در روند سابق خود به معاملهگر نمیدهند. بههمین سبب نباید بهتنهایی به این الگوهای نموداری جهت بررسی و آنالیز بازار تکیه نمود.
اندازهٔ سایز سایههای کندل دوجی در کنار کندلهای تأییدیه آن میتواند بهعنوان یک نقطهٔ ورود به بازار در نظر گرفته شوند.
این بدین معنی است که معاملهگران نیاز به پیدا کردن مکانی دیگر برای قرار دادن دستور استاپ حفاظتی خود خواهند داشت، یا اینکه آنها نیاز به دست کشیدن از این معامله خواهند داشت زیرا که قرار دادن یک دستور استاپ حفاظتی بسیار بزرگ و یا بسیار کوچک ممکن است باعث ضرر دیدن آنها در معامله شود. البته امکان سود نیز وجود دارد.
تمامی این موارد بستگی به ریسکپذیری معاملهگر و میزان سود به زیان او خواهد داشت. پیشبینی میزان سود دریافتی و یا میزان پتانسیل سود در معاملاتی که بر پایهٔ الگوهای کندلی دوجی انجام میشود نیز سخت میباشد.
زیرا این الگوهای کندلی به ما هیچگونه هدف قیمتی (Target Price) را ارائه نمیدهند. بنابراین، الگوهای شمعی در معاملات استفاده از دیگر ابزارها و تکنیکها مانند الگوهای کندلی دیگر، اندیکاتورها (Indicators) و یا دیگر استراتژیهای معاملاتی برای در نظر گرفتن محلهای ورود و خروج از معامله لازم و ضروری میباشد.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.